English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
organic بنیانی حیوانی
Other Matches
vital <adj.> بنیانی
triatomic سه بنیانی
trivalent سه بنیانی
univalent یک بنیانی
essential <adj.> بنیانی
major <adj.> بنیانی
quintessential <adj.> بنیانی
substantive [essential] <adj.> بنیانی
basic بنیانی
fundametal بنیانی
basics بنیانی
polyvalent چند بنیانی
heptad هفت بنیانی
polyvalency چند بنیانی
quadrivalent چهار بنیانی
quinquevalent پنج بنیانی
multivalence چند بنیانی
quinquivalent پنج بنیانی
structural equilibrium تعادل بنیانی
structural form شکل بنیانی
basics تهی بنیانی
base metal فلزات بنیانی
base metals فلزات بنیانی
trivalence ترکیب سه بنیانی
trivalency ترکیب سه بنیانی
basic تهی بنیانی
tetravalent چهار بنیانی
polyvalence چند بنیانی
silicon سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
benzidine بنیانی بفرمول 2N21H21C
constructive total loss صدمه کلی خسارت بنیانی
binary alloy الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
creaturely حیوانی
bestial حیوانی
brutish حیوانی
animals حیوانی جانوری
animal psychology روانشناسی حیوانی
animal oil روغن حیوانی
animal magnetism مغناطیس حیوانی
zoophysics فیزیک حیوانی
animal content محتوای حیوانی
animal black ذغال حیوانی
instincts شعور حیوانی
instinct شعور حیوانی
zoochemistry شیمی حیوانی
zoogeography جغرافیای حیوانی
zooparasite انگل حیوانی
animal fat چربی حیوانی
animal حیوانی جانوری
animal soap صابون حیوانی
animal strach نشاسته حیوانی
cataplexy خواب حیوانی
cataplexy هیپنوتیزم حیوانی
animality طبیعت حیوانی
boneblack کلس حیوانی
animalize حیوانی کردن
glycogen نشاسته حیوانی
animalism عالم حیوانی
animally بطور حیوانی
zoogeographic وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographical وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographer کارشناس جغرافیای حیوانی
echinoderm حیوانی ازدسته خارپوستان
animalization واجد صفات حیوانی
animalization وجود مواد حیوانی
sarcode سفیده یاخته حیوانی
adipose tissue چربی حیوانی پیه
herd book نسب نامه حیوانی
glycogenic تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
dapple حیوانی که بدنش خالخال باشد
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
stud حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
cynocephalus [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
glomerule خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
guinea pigs خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pig خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
multivalent دارای چندین قدر چندین بنیانی
horse sense شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com