Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (7 milliseconds)
English
Persian
coffee berry
بن قهوه
coffeebean
بن قهوه
Search result with all words
suntan
قهوه مایل بسرخ
suntans
قهوه مایل بسرخ
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
umber
قهوه ای مایل به زرد
percolator
قهوه جوش
percolators
قهوه جوش
Brown
قهوه ای
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
coffee
قهوه
coffee
درخت قهوه
coffees
قهوه
coffees
درخت قهوه
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
coffee berry
دانه قهوه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee house
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee tree
درخت قهوه
coffeebean
دانه قهوه
coffeebean
حبه قهوه
coffeehouse
قهوه خانه
coffeepot
قهوه جوش
coffeepot
قهوه ریز
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
demitasse
فنجان قهوه خوری
durian
درخت قهوه سودانی
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
mocha
قهوه مکا
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
tea house
قهوه خانه
tea tray
سینی قهوه
teahouse
قهوه خانه
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
coffee mills
قهوه خرد کن
coffee pots
قهوه جوش
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
قوری قهوه
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
black coffee
قهوه بدون شیر
white coffee
قهوه با شیر
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
iced coffee
قهوه سرد
black coffee
قهوه سیاه
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com