English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
it would be preferble to بهتر خواهد بود
Search result with all words
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
Other Matches
outsell بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
the more better the best بهتر
all the better چه بهتر
better بهتر
better than بهتر از
so much the better for me بهتر من
so much the better چه بهتر
The more the better . هر چه بیشتر بهتر
amelioration بهتر شدن
modify بهتر کردن
might as well <idiom> ترجیحا بهتر
on the mend <idiom> بهتر شدن
ameliorate بهتر کردن
ameliorated بهتر کردن
ameliorates بهتر کردن
ameliorating بهتر کردن
modifies بهتر کردن
So much the better. دیگه بهتر
meliorative بهتر شونده
the best of all از همه بهتر
preferably بطور بهتر
cote بهتر بودن از
modifying بهتر کردن
ameliorator بهتر کننده
ameliorative بهتر شونده
meliorate بهتر شدن
above rubies بهتر از یاقوت
to change to the better بهتر شدن
twill _ ان خواهد
that fauit will right itself خواهد شد
tea is preferable to water چایی از اب بهتر است
outplay بازی بهتر از حریف
modification بهتر کردن مدل
the better plan is to بهتر این است که .....
it was no better هیچ بهتر نبود
he works better او بهتر کار میکند
out act بهتر انجام دادن از
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
enhance بهتر یا واضح تر کردن
ammunition modification بهتر سازی مهمات
more the merrier <idiom> هرچی بیشتر بهتر
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
enhancing بهتر یا واضح تر کردن
enhances بهتر یا واضح تر کردن
enhanced بهتر یا واضح تر کردن
I feel it is appropriate ... به نظر من بهتر است که ...
the secret will open to me خواهد گردید
it will manifest it self اشکار خواهد شد
he shall go خواهد رفت
he will go خواهد رفت
it askes for attention دقت می خواهد
hardening and temper بهتر کردن تشویه ی فولاد
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
rounding ایجاد دید بهتر در گرافیک
to get back on one's feet وضعیت خود را بهتر کردن
amend بهتر کردن بهبودی یافتن
amended بهتر کردن بهبودی یافتن
amending بهتر کردن بهبودی یافتن
This photo does not do you justice. خودتان از عکستان بهتر هستید
surpassed بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses بهتر بودن از تفوق جستن
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> همدلى از همزبانى بهتر است .
Better late then never. <proverb> تاخیر بهتر از هرگز است .
it peels better بهتر پوست ان کنده میشود
ameliorate بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated بهتر شدن بهبودی یافتن
Do you have anything better? آیا چیزی بهتر دارید؟
ameliorates بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorating بهتر شدن بهبودی یافتن
i should p stay at home بهتر است در خانه بمانم
i know you better than he من شما را بهتر میشناسم تااو
surpass بهتر بودن از تفوق جستن
the lord will provide خداوسیله خواهد ساخت
It wI'll overtake (befall) everyone. دامنگیر همه خواهد شد
do as you please هر چه دلتان می خواهد بکنید
it will manifest it self معلوم خواهد گشت
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
it will give rise to a quarrel مایه ستیزه خواهد شد
It wI'll prove to be to your disadvantage. بضررت تمام خواهد شد
criterion مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
i know that he will come من میدانم که او خواهد امد
It wI'll get us into trouble. ما را به درد سر خواهد انداخت
The folwer wI'll die for want of water. گل از بی آبی خشک خواهد شد
Well what does he want now ? خوب حا لاچه می خواهد ؟
Its color wI'lll fade. رنگش خواهد رفت
She wI'll gradually soften . تدریجا" نرم خواهد شد
She wI'll survive . She wI'll pull through. زنده خواهد ماند
It wI'll clear up by morning . تا صبح هواصاف خواهد شد
She wI'll regret it bitterly. مثل سگ پشیمان خواهد شد
the truth will out . <proverb> یقیقت بر ملا خواهد شد .
What impudence!what never !what cheek! واقعا" که خیلی رو می خواهد !
hole job شکست دادن حریف با شروع بهتر
Better do it than wish it done. <proverb> شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
hole shot شکست دادن حریف با شروع بهتر
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
you ought to know better شما باید بهتر از این بدانید
follow up <idiom> بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
think better of <idiom> رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
I know best where my interests lie. صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
accuracy تعریف دقیق تر خواهد بود
He wI'll expedite our case. اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
it will give rise to a quarrel نزاعی تولید خواهد کرد
Sooner or later , he wI'll find out . دیر یا زود خواهد فهمید
Surely things wI'll turn out well for him in the end. مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
near work کاری که نگاه نزدیک می خواهد
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
sticker [guest] مهمانی که نمی خواهد برود
if he wishes to be a اگرمی خواهد کسی بشود
he would be sure to like it یقینا انرادوست خواهد داشت
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. بدجوری آبرویم خواهد رفت
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
i do not u.his wanting to say نمیفهم چرامی خواهد بماند
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
She wI'll arrive on friday morning . جمعه صبح وارد خواهد شد
It wI'll spoil my appetite . اشتهایم راکور خواهد کرد
Are you feeling any better? آیا حال شما کمی بهتر است؟
Better late than never. <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
outshoot تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
Better late than never! <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
He is the best physician as physicians go. نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
adjustments تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustment تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
whatsoever he doeth shall p هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
This book wI'll be a great success . این کتاب خیلی گه خواهد کرد
which diffrence shall be settled only by ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
outputs ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
She wI'll never realize this wish. این آرزو بدلش خواهد ماند
go-getter <idiom> شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
You're improving. <idiom> دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
he is sanguine of success خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
He gave us to understand that he would help us. او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
it will wear to your shape بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
on shall from a quo rum جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
We shall look into the matter in due ( good ) time . درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
He threatened to thrash the life out of me . تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
While the grass grows the cow starves . <proverb> تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
The judge will have the final say on the matter. قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
stagnation thesis ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
gigo اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
end user شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
He warned he would go on a termless hunger strike. او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He who excuses accuses himself. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
diminished radix complement نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
adjusts تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjust تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
On Thursday it will be variably cloudy [cloudy with sunny intervals] . پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
defaulted مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
restorationist کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
defaults مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
attention code حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
lags زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lag زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
hacker فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
doctrinaire کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
hackers فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
to keep somebody in suspense <idiom> کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
i/o فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
parameter نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameters نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com