Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
Other Matches
There's more to come.
<idiom>
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
maidens
اسبی که هنوز برنده نشده
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
it remains to be proved
هنوز ثابت نشده است
maiden
اسبی که هنوز برنده نشده
The ice-cream has not set yet.
بستنی هنوز سفت نشده
My tea is not cool enough to drink.
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
elimination
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
not out
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
outstanding
پرداخت نشده
unpaid
پرداخت نشده
unpolished
پرداخت نشده
outstandingly
پرداخت نشده
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
unobligated
هزینه پرداخت نشده
assemble capital stock
سرمایه پرداخت نشده
unliquidated obligation
تعهدات پرداخت نشده
outstanding accounts
حسابهای پرداخت نشده
unfinanced
مخارج پرداخت نشده
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
deferred liability
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
blank bill
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
upwards compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
i had scarely arrived
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
recuperator
عاید
recuperation
عاید
recuperator
دستگاه عاید
counter recoil
دستگاه عاید
sleighs
سرسره عاید ودافع
sleigh
سرسره عاید ودافع
sledge
کشوی عاید و دافع توپ
sledges
کشوی عاید و دافع توپ
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
counter recoil cylinder
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
yet
هنوز
however
هنوز
nevertheless
هنوز
as yet
هنوز
stiller
هنوز
stillest
هنوز
stills
هنوز
not yet
<adv.>
نه هنوز
still
هنوز
not yet
<adv.>
هنوز نه
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
unborn
هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt
من هنوز نمیدانم
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
callow
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Nobody has come yet .
هیچکس هنوز نیامده
It is not known yet . It is not settled yet .
هنوز معلوم نیست
his palce is still open
جای او هنوز خالی
we are still above ground
هنوز زنده ایم
There is yet time.
هنوز وقت هست.
is he still single?
ایا هنوز تک است
How can you ask?
هنوز نمی دانی؟
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
preadolescent
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
wort
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
He cant count yet.
هنوز شمردن بلد نیست
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
there is little in it
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
The letter hasnt arrived yet.
نامه هنوز نرسیده است
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There's more to come.
<idiom>
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
My departure time is not determined yet .
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
landsman
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
There has as yet been no confirmation.
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Presumably she hasnt arrived yet .
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
He is stI'll wet behind the ears.
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
There is still time before I go.
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
I have not played my trump ( winning ) card .
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
The project is not fully developed yet.
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
diminishing marginal productivity
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
Do you still remember how poor we were?
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merges
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Are you still around?
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
I'm still not quite sure how good you are.
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
opened
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
softer
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softest
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
portions
بهره
interest
بهره
exploiters
بهره کش
portion
بهره
efficient
بهره ور
yield
بهره
interests
بهره
yields
بهره
efficiency
بهره
exploited
بهره ده
gains
بهره
yielded
بهره
gained
بهره
exploiter
بهره کش
productive
بهره زا
quotients
بهره
quotient
بهره
gain
بهره
audit
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
cheap money
پول با بهره کم
interest
بهره
[اقتصاد]
lot
بخش بهره
exploitation
بهره کشی
share
بهره قسمت
efficiency
بهره وری
at % interest
با بهره 21 درصد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com