Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (44 milliseconds)
English
Persian
exploitation
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
Other Matches
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
utilising
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
operated
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
exploits
استثمار کردن
exploiting
استثمار کردن
exploit
استثمار کردن
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
exploitation
استثمار
exploitation of labor
استثمار کارگر
exploiter
استثمار کننده
exploited
استثمار شده
exploiters
استثمار کننده
exploiting class
طبقه استثمار کننده
exploited class
طبقه استثمار شده
divested
بی بهره کردن
divesting
بی بهره کردن
divest
بی بهره کردن
depriving
بی بهره کردن
deprive
بی بهره کردن
deprives
بی بهره کردن
divests
بی بهره کردن
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
utilising
بهره برداری کردن
out law
از حقوق بی بهره کردن
tapping
بهره برداری کردن از
tapped
بهره برداری کردن از
exploits
بهره برداری کردن از
utilize
بهره برداری کردن
utilizing
بهره برداری کردن
infatute
ازخرد بی بهره کردن
utilised
بهره برداری کردن
exploiting
بهره برداری کردن از
utilises
بهره برداری کردن
exploit
بهره برداری کردن از
tap
بهره برداری کردن از
utilizes
بهره برداری کردن
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
partook
بهره داشتن طرفداری کردن
dispossessing
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
operates
عمل کردن بهره برداری کردن
dispossesses
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossess
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
operated
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
عمل کردن بهره برداری کردن
dispossessed
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
solenoid sweep
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
pictorial rug
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
spoliation
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
junk
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fans
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
impose
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seized
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seize
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
imposes
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seizes
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat
سوء استفاده کردن ضایع کردن
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
utilised
استفاده کردن از
utilize
استفاده کردن از
utilising
استفاده کردن از
put upon
استفاده کردن از
to take a of
استفاده کردن از
to a. one self of
استفاده کردن از
to make use of
استفاده کردن از
put-upon
استفاده کردن از
to make much of
استفاده کردن از
employed
استفاده کردن
employ
استفاده کردن
to play upon
سو استفاده کردن از
utilizing
استفاده کردن از
employs
استفاده کردن
utilizes
استفاده کردن از
employing
استفاده کردن
utilises
استفاده کردن از
to trade on
سو استفاده کردن از
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
diminishing marginal productivity
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
with open arms
<idiom>
با گرمی استفاده کردن
strain
سوء استفاده کردن از
do up
اماده استفاده کردن
misused
سوء استفاده کردن از
to work out
منتهای استفاده را کردن از
misusing
سوء استفاده کردن از
misuses
سوء استفاده کردن از
misuse
سوء استفاده کردن از
take advantage
سوء استفاده کردن از
solarize
استفاده کردن از نورافتاب
strains
سوء استفاده کردن از
impose upon
سوء استفاده کردن از
to tread on somebody's foot
<idiom>
از کسی سو استفاده کردن
to profit by the accasion
از موقع استفاده کردن
use
مصرف استفاده کردن
To take advantage of an opportunity.
از فرصت استفاده کردن
uses
مصرف استفاده کردن
to seize the opportunity
ازموقع استفاده کردن
use up
<idiom>
استفاده کامل کردن
play on
سوء استفاده کردن از
trade on
سوء استفاده کردن از
exercise one's veto
از حق وتو استفاده کردن
make much of
استفاده زیاد کردن از
reuse
دوباره استفاده کردن
PPP
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to lay hold on
استفاده ازضعف کسی کردن
talk down to someone
<idiom>
از کلمات ساده استفاده کردن
to use these rules
از این قاعده ها استفاده کردن
done with
<idiom>
تمام کردن استفاده از چیزی
to play
با وسائل پست سو استفاده کردن
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
to play it
با وسائل پست سو استفاده کردن از
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abused
سو استفاده کردن از ضایع کردن
use
استفاده کردن استعمال کردن
abusing
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abuses
سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses
استفاده کردن استعمال کردن
abuse
سو استفاده کردن از ضایع کردن
clearest
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clear
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well
از فرصت خود استفاده کامل کردن
simpler
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simplest
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
lincense or cence
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
clears
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearer
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
misfeasance
سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
publish
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pirates
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirated
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
redundancy
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
redundancies
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
pirate
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirating
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
eat one's cake and have it too
<idiom>
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
efficient
بهره ور
portion
بهره
portions
بهره
yield
بهره
efficiency
بهره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com