Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (18 milliseconds)
English
Persian
correspond
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
Other Matches
to correspond to
مانند
[مشابه]
بودن
depends
مربوط بودن منوط بودن
pertains
مربوط بودن متعلق بودن
pertained
مربوط بودن متعلق بودن
appertained
مربوط بودن متعلق بودن
depend
مربوط بودن منوط بودن
depended
مربوط بودن منوط بودن
pertain
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
مربوط بودن متعلق بودن
equaled
مشابه بودن
equals
مشابه بودن
equalled
مشابه بودن
equal
مشابه بودن
equalling
مشابه بودن
equaling
مشابه بودن
correspound
مشابه بودن
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
equated
مشابه بودن یامشابه ساختن
equate
مشابه بودن یامشابه ساختن
equates
مشابه بودن یامشابه ساختن
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
to be in the same boat
<idiom>
درشرایطی مشابه بودن
[اصطلاح مجازی]
equivalents
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
interdepend
بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
simulating
مانند بودن
simulates
مانند بودن
resemble
مانند بودن
to look alike
مانند هم بودن
resembles
مانند بودن
resembled
مانند بودن
resembling
مانند بودن
simulate
مانند بودن
to look like
مانند بودن
liked
بودن مانند
likes
بودن مانند
like
بودن مانند
treats
مربوط بودن به
treated
مربوط بودن به
treat
مربوط بودن به
bears
مربوط بودن
bear
مربوط بودن
pertian
مربوط بودن
pertain to
مربوط بودن به
to have connexion with
مربوط بودن با
to be in rapport
مربوط بودن
concerns
مربوط بودن به
concern
مربوط بودن به
bear on
مربوط بودن
similarity
مانند بودن همگونگی
similarities
مانند بودن همگونگی
to correspond to
بهم مربوط بودن
to hang together
باهم مربوط بودن
to look like the real thing
مانند چیزی واقعی بودن
alluding
افهار کردن مربوط بودن به
alluded
افهار کردن مربوط بودن به
alludes
افهار کردن مربوط بودن به
allude
افهار کردن مربوط بودن به
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to be in one's right mind
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job
<idiom>
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbers
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumber
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
reasonableness
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belong
مال کسی بودن وابسته بودن
fittest
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged
مال کسی بودن وابسته بودن
look out
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit
شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs
مال کسی بودن وابسته بودن
To be on top of ones job .
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurking
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to look out
اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurk
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
validity of the credit
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurked
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
شایسته بودن برای مناسب بودن
paralleled
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleling
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelling
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
task
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
includes
شامل بودن متضمن بودن
resides
ساکن بودن مقیم بودن
include
شامل بودن متضمن بودن
inhere
جبلی بودن ماندگار بودن
haze
گرفته بودن مغموم بودن
governed
نافذ بودن نافر بودن بر
governs
نافذ بودن نافر بودن بر
slouching
خمیده بودن اویخته بودن
stravaig
سرگردان بودن بی هدف بودن
stravage
سرگردان بودن بی هدف بودن
disagrees
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed
مخالف بودن ناسازگار بودن
agree
متفق بودن همرای بودن
agreeing
متفق بودن همرای بودن
agrees
متفق بودن همرای بودن
conditionality
شرطی بودن مشروط بودن
disagree
مخالف بودن ناسازگار بودن
have
مالک بودن ناگزیر بودن
having
مالک بودن ناگزیر بودن
govern
نافذ بودن نافر بودن بر
slouch
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
خمیده بودن اویخته بودن
slouches
خمیده بودن اویخته بودن
to be due
مقرر بودن
[موعد بودن]
discord
ناجور بودن ناسازگار بودن
pend
معوق بودن بی تکلیف بودن
wanted
فاقد بودن محتاج بودن
moon
سرگردان بودن اواره بودن
moons
سرگردان بودن اواره بودن
abuts
مماس بودن مجاور بودن
consisted
شامل بودن عبارت بودن از
abut
مماس بودن مجاور بودن
consisting
شامل بودن عبارت بودن از
resided
ساکن بودن مقیم بودن
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
consist
شامل بودن عبارت بودن از
ablest
لایق بودن مناسب بودن
abler
لایق بودن مناسب بودن
reside
ساکن بودن مقیم بودن
owed
مدیون بودن مرهون بودن
owes
مدیون بودن مرهون بودن
want
فاقد بودن محتاج بودن
owe
مدیون بودن مرهون بودن
consists
شامل بودن عبارت بودن از
abutted
مماس بودن مجاور بودن
precede
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
look for
منتظر بودن درجستجو بودن
precedes
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
to stand for
نامزد بودن هواخواه بودن
urgency
فوتی بودن اضطراری بودن
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
stand
بودن واقع بودن
profiteers
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteer
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
teem
پر بودن
dubiosity
در شک بودن
justness
حق بودن
to be
بودن
reach
بس بودن
lackvt
کم بودن
incompactness
ول بودن
teemed
پر بودن
be adequate
بس بودن
teeming
پر بودن
be enough
بس بودن
be sufficient
بس بودن
last
[be enough]
بس بودن
teems
پر بودن
suffice
بس بودن
to kick the beam
کم بودن
stink
بد بودن
intends
بر ان بودن
stinks
بد بودن
intending
بر ان بودن
intend
بر ان بودن
to be in two minds
دو دل بودن
to be proper for
به جا بودن
ween
بودن
to be in a bad
[foul]
temper
بد خو بودن
to hold water
ضد آب بودن
to chop and change
دو دل بودن
wobbles
لق بودن
wobbled
لق بودن
suffice
بس بودن
wobble
لق بودن
to think ill of any one
بودن
exist
بودن
suffices
بس بودن
sufficing
بس بودن
existed
بودن
to find oneself
بودن
wobbling
لق بودن
exists
بودن
put one's cards on the table
<idiom>
رک بودن
judder
لق بودن
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate.
دو دل بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com