Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (17 milliseconds)
English
Persian
maximised
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Other Matches
summits
اعلی درجه
high grade
درجه اعلی
tiptop
درجه اعلی
summit
اعلی درجه
tip top
بهترین اعلی درجه
apogee
ذروه اعلی درجه
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
maximum permissible temperature rise
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
last in , first out
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
expand
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
perpetuting testtimony
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
Lilo
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos
اخرین صادره از اخرین وارده
closing date
اخرین روز اخرین فرصت
ascended
افزایش دادن
ascend
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
augments
افزایش دادن
supplying
رساندن دادن به
imbody
جا دادن رساندن
supplied
رساندن دادن به
supply
رساندن دادن به
capacity
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
boosts
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
boost
افزایش دادن چیزی
giving
رساندن تخصیص دادن
give
رساندن تخصیص دادن
extend
طول دادن رساندن
broadcasts
اشاعه دادن رساندن
gives
رساندن تخصیص دادن
extending
طول دادن رساندن
extends
طول دادن رساندن
broadcast
اشاعه دادن رساندن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
to wind up
خاتمه دادن بپایان رساندن
to work it
<idiom>
چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promoting
ترفیع دادن درجه دادن
promote
ترفیع دادن درجه دادن
promotes
ترفیع دادن درجه دادن
promoted
ترفیع دادن درجه دادن
graduates
درجه دادن
graduating
درجه دادن
graduate
درجه دادن
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
berating
تخفیف درجه دادن
berates
تخفیف درجه دادن
doctored
درجه دکتری دادن به
berate
تخفیف درجه دادن
doctor
درجه دکتری دادن به
berated
تخفیف درجه دادن
doctoring
درجه دکتری دادن به
doctors
درجه دکتری دادن به
bell lap
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
to promote somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
to upgrade somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
windage
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
nobby
اعلی
superfine
اعلی
forebear
جد اعلی
super
:اعلی
forebears
جد اعلی
culmination
حد اعلی
supreme
اعلی
high tides
حد اعلی
topnotch
اعلی
high tide
حد اعلی
great grand father
جد اعلی
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
pareto optimality
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
gnathitis
ورم فک اعلی
superi or quality
جنس اعلی
spoke bone
زند اعلی
primely
بطور اعلی
radius
زند اعلی
worsted
پشم اعلی
topmost
اعلی ترین
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
forbear
جد اعلی احتراز کردن
salad oil
روغن زیتون اعلی
top flight
اعلی ترین مرتبه
forbears
جد اعلی احتراز کردن
orange pekoe
چای زرین اعلی
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
whatman
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
jadeite
یشم اعلی که در برمه یافت میشود
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
manchet
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
finals
اخرین
final
اخرین
last a
اخرین
lastmentioned
اخرین
to the last
تا اخرین دم
bottommost
اخرین
inextremis
در اخرین مرحله
nightcaps
اخرین مسابقه
to the bitters end
تا اخرین دم یاحد
topnotch
اخرین نقطه
reserve price
اخرین بها
tag end
اخرین قسمت
stoppress
اخرین خبر
nightcap
اخرین مسابقه
upshot
اخرین شماره
the last two
اخرین دوتا
pis aller
اخرین چاره
the very last drop
اخرین قطره
final price
اخرین قیمت
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
bitter end
اخرین پریشانی
set point
اخرین امتیاز
parthian glance
اخرین نگاه
deadline
اخرین مهلت
last
اخرین اخیر
match point
اخرین امتیاز
lasted
اخرین اخیر
match points
اخرین امتیاز
deadlines
اخرین مهلت
lasts
اخرین اخیر
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
last but not least
اخرین ولی نه کمترین
deadlines
سررسید اخرین فرصت
deadline
سررسید اخرین فرصت
ultimatums
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata
اخرین پیشنهاد قطعی
no wind position
اخرین محل هواپیما
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
Halloween
اخرین شب ماه اکتبر
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
currents
فعلی اخرین اطلاعات
current
فعلی اخرین اطلاعات
bell lap
اخرین دور مسابقه
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
up to date
مطابق اخرین طرز
pis aller
اخرین پناه چاره
set point
اخرین امتیاز بازی
up-to-date
مطابق اخرین طرز
her last was a son
اخرین بچهای که زایید پسربود
omega
اخرین حرف الفبای یونانی
closing prices
اخرین قیمت معامله شده
isaid in my last
در اخرین نامه خود گفتم
faena
اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
i am nat my last shifts
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
hallow een
شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
filo
اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
gun lap
شلیک اخرین دور مسابقه دو
rear point
اخرین قسمت عقب دار
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
home hole
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
stretch runner
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
what is the latest
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
autumn
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com