Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Offer him some chocolates.
به ایشان شکلات تعارف کنید
Other Matches
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
I tastes of chocolate .
مزه شکلات می دهد
butterscotches
شکلات شکر زردوعصاره ذرت
butterscotch
شکلات شکر زردوعصاره ذرت
adding
اضافه کنید زیاد کنید
add
اضافه کنید زیاد کنید
adds
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
fudged
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
compliment
تعارف
unceremonious
بی تعارف
unceremoniously
بی تعارف
comity
تعارف
chivalry
تعارف
complimented
تعارف
complimenting
تعارف
compliments
تعارف
uncomplimentary
بی تعارف ناخوشایند
ceremoniousness
رعایت تعارف
smoothe
تعارف امیز
offerer
تعارف کننده
florulent
خوش تعارف
them
ایشان را
they
ایشان
offer round
به همه تعارف کردن
There is no need dor ceremony between us.
تعارف رابگذار کنار
An insincere offer(gesture).
تعارف خشک وخالی
to make a present of
پیشکش یا تعارف کردن
bluntly
بدون تعارف ونزاکت
left handed compliment
تعارف غیر صمیمانه
theirs
مال ایشان 3
their customs
رسوم ایشان
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
Fine words butter no parsnips.
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
Lets talk business. Lets talk turkey.
بی تعارف وجدی حرف بزنیم
salutation
تعارف سلام اول نامه
an empty gesture
رفتار
[تعارف]
خشک وخالی
well oiled
تعارف امیز چرب و نرم
salutations
تعارف سلام اول نامه
to ply any one with drink
باصرارنوشابه بکسی تعارف کردن
One could be taken up on ones offer.
تعارف آمد نیامد دارد
we were
ایشان بودند ما بودیم
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
they attended the king
ایشان درخدمت پادشاه بودند
these books are their
این کتابهامال ایشان است
I realy mean it .
جدی می گویم فکر نکن تعارف می کنم
flags were their only signals
یگانه علامت ایشان پرچم بود
philhellenism
هواخواهی از یونانیان یااستقلال کشور ایشان
For the moment he is in the saddle.
فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
unprofitable servants
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
decemvirate
ده تن قانون گزاران روم که دراختیارحکومت نیزبه ایشان داده شده بود
counselled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
counselling
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
aristocracies
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
letter of marque
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
say no more
بس کنید
ease off
شل کنید
their
مال ایشان مال انها
dele
پاک کنید
suppose
فرض کنید
supposes
فرض کنید
supposing
فرض کنید
deleted
حذف کنید
make a hurry
عجله کنید
give it a wipe
انراخشک کنید
have patience with me
با من حوصله کنید
repeat
تکرار کنید
oyez
گوش کنید
repeats
تکرار کنید
push the door to
در راپیش کنید
move out
حرکت کنید
keep at it
مداومت کنید
into a ball
نخ راگلوله کنید
delete
حذف کنید
i say
نگاه کنید
hurry up
عجله کنید
hold hard
صبر کنید
oyez
توجه کنید
recive
مصرف کنید
deletes
حذف کنید
deleting
حذف کنید
caution
توجه کنید
Turn (let) the dog loose.
سگ راباز کنید
accelerando
کم کم تند کنید
leontief table
نگاه کنید به :
cautioned
توجه کنید
attention to orders
توجه کنید
cautioning
توجه کنید
cautions
توجه کنید
vide infara
را نگاه کنید
wait a second
تامل کنید
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
observe silence
سکوت را رعایت کنید
she your profit with him
سودخودرابا اوتقسیم کنید
single file
به ستون یک حرکت کنید
shift colors
پرچم را تعویض کنید
KEEP LEFT
از سمت چپ حرکت کنید.
Please behave yourself . Please be courteous.
ادب را رعایت کنید
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
I won't be talked into it!
من را نمیتوانید متقاعد کنید!
When will you depart?
کی شما حرکت می کنید؟
Do you agree that …
آیا تصدیق می کنید که …
record as target
اماج را ثبت کنید
Turn the water tap on .
شیر آب را باز کنید
wait a second
اندکی صبر کنید
stack arms
تفنگها راچاتمه کنید
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
trails
هدف را تعقیب کنید
wait a little
کمی صبر کنید
wait a minute
یک دقیقه صبر کنید
Refer (turn over) to page 110.
به صفحه 110مراجعه کنید
wait a minute
اندکی صبر کنید
try and came
کوشش کنید که بیائید
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
NB
خوب دقت کنید
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
supra
ببالا نگاه کنید
sus.per coll
حلق اویزش کنید
Notice the details!
توجه کنید به جزییات !
Full tank, please.
لطفا باک را پر کنید.
wait a second
یک خرده صبر کنید
continue your studies
تحصیلات خودرادنبال کنید
trailing
هدف را تعقیب کنید
trail
هدف را تعقیب کنید
chain
مراجعه کنید به CATENA
do good to others
بدیگران نیکی کنید
trailed
هدف را تعقیب کنید
mayday
خطر کمک کنید
avast
ایست توقف کنید
maydays
خطر کمک کنید
drop track
تعقیب را قطع کنید
cease engagement
درگیری را قطع کنید
check firing
عناصرتیر را بررسی کنید
infile
به ستون دو حرکت کنید
open
مروحه را باز کنید
opens
مروحه را باز کنید
chains
مراجعه کنید به CATENA
out with him
اورا بیرون کنید
opened
مروحه را باز کنید
off with his head
سرش را از تن جدا کنید
lobbied
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
Can you help me?
ممکن است کمکم کنید؟
strangle
یاد شده را خاموش کنید
Please check the oil.
لطفا روغن را کنترل کنید.
identified
مشاهده کردن شناسایی کنید
Wont you have sweets (candies)
شیرینی میل نمی کنید ؟
adjusts
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
میزان کردن تنظیم کنید
Enter it in the books .
آنرا دردفاتر وارد کنید
Please heat up my food.
لطفا" غذایم را داغ کنید
He helped me for my fathers sake.
بخاطر پدرم به من کمک کنید
Can you find your way out?
راهتان را به خارج می توانیدپیدا کنید ؟
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
Please consider my suggestion.
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please call the police.
لطفا پلیس را خبر کنید.
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
Please get it off !
[Please clean it up !]
لطفا این را پاک کنید !
Please don't wake me until 9 o'clock!
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
Do you feel hungry?
شما احساس گرسنگی می کنید؟
Call an ambulance quickly.
فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
KEEP RIGHT
از سمت راست حرکت کنید.
identifying
مشاهده کردن شناسایی کنید
identify
مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies
مشاهده کردن شناسایی کنید
Every day that you go unheeded, you need to count on that day
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
Line up the children in order of height.
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
associated document
وقتی فایل را انتخاب می کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com