English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
Other Matches
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
backus naur form قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
capital budget بودجه تاسیساتی
capital outlays هزینههای تاسیساتی
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
contiguous آنچه اثر می گذارد
decreasingly چنانکه روبکاهش گذارد
is on the wane رو بزوال یا نقصان می گذارد
it burnsto a white ach چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
I ll pay him back in his own coin . حقش را کف دستش خواهم گذارد
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
fulfilment اتمام
completion اتمام
supplementation اتمام
compietion اتمام
finalization اتمام
accomplishment اتمام
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
lily ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lilies ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
do split ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
ultimatums اتمام حجت
ultimata اتمام حجت
ultimatum اتمام حجت
phase-out اتمام یک سری
exhaust bin level اتمام موجودی
last word اتمام حجت
to phase out something اتمام یک سری
completion code رمز اتمام
feeders مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
incommunicability چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
incommunicableness چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
feeder مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
Nothing on earth will induce him to go there again. اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
prints پس از اتمام کار جاری
printed پس از اتمام کار جاری
print پس از اتمام کار جاری
sockdologer اتمام حجت جواب
sockdolager اتمام حجت جواب
to be over something به اتمام رساندن چیزی
elvis has left the building <idiom> [نمایش به اتمام رسیده]
hole in one اتمام یک بخش با یک ضربه
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
bot بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد
devisor کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
waifs اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
investor کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
investors کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
salvo شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvoes شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Is that your final word ? همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
returning آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
engineered performance زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
returns آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returned آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
material مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
materials مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
joint دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
fractional reserve banking روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
overhead مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
saying گفته
statement گفته
sayings گفته
statements گفته
sentence گفته
parol گفته
sentencing گفته
sentences گفته
dite گفته
dicta گفته
dixit گفته
doctrine گفته
I was told ... به من گفته شد ...
doctrines گفته
byword گفته اخلاقی
bywords گفته اخلاقی
unsay گفته نشدن
he is said to have fled گفته اند
spoken گفته شده
told گفته شده
maxims گفته اخلاقی
tag گفته مبتذل
ipso dixit گفته محض
tags گفته مبتذل
ipsedixit گفته محض
maxim گفته اخلاقی
to leave unsaid نا گفته گذاردن
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
that was said above که درفوق گفته شد
missatement گفته نادرست
laconism گفته پر مغز
that was said above که دربالا گفته شد
named <adj.> <past-p.> گفته شده
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
statement گفته بیانیه
so saying اینرا گفته
It is being said that ... گفته می شود که ...
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
statements گفته بیانیه
said گفته شده
ramdrive.sys در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
goofy foot موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
ends توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
end توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ended توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
direct oration گفته یا قول مستقیم
aforesid پیش گفته شده
divers statements گفته هایی چند
ipsedixit خود او گفته است
d. of a statement تکذیب گفته ایی
above said بالا گفته شده
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
it is truly said راست گفته اند
it is well said خوب گفته اند
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
ipso dixit او خود گفته است
foregoning پیش گفته شده
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
ipsissima verba عین بیانات و گفته شخص
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
recants گفته خود را تکذیب کردن
recanted گفته خود را تکذیب کردن
dictums گفته افهار نظر قضایی
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
recant گفته خود را تکذیب کردن
recanting گفته خود را تکذیب کردن
dictum گفته افهار نظر قضایی
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com