Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (3 milliseconds)
English
Persian
postpone
به تعویق انداختن
postponed
به تعویق انداختن
postpones
به تعویق انداختن
postponing
به تعویق انداختن
suspend
به تعویق انداختن
suspending
به تعویق انداختن
suspends
به تعویق انداختن
to postpone
به تعویق انداختن
to defer
به تعویق انداختن
to delay
به تعویق انداختن
to put off
به تعویق انداختن
Search result with all words
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
to stay something
موقتا به تعویق انداختن
[قانون]
to suspend somebody's sentence on probation
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to place somebody on probation
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
Other Matches
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
retardation
تعویق
mora
تعویق
deferment
تعویق
supersedure
تعویق
retardment
تعویق
procrastination
تعویق
postponement
تعویق
postponements
تعویق
suspense
در حال تعویق
procrastinator
تعویق انداز
abeyance or adeyancy
تعلیق تعویق
imparlance
تعویق دعوا
prorogation
اطاله تعویق
cunctation
مکث تعویق
put off
عذر تعویق
supersedure
تعویق اندازی
postponemnet of inception
تعویق شروع کار
deferred dobit
تعویق در پرداخت هزینه
suspension of the game
تعویق و تاخیر بازی
suspensory
موجب تعویق بیضه بند
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
free float
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
jeopard
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrified
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
let down
پایین انداختن انداختن
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
lash vt
انداختن
floriate
گل انداختن در
emplace
جا انداختن
rut
خط انداختن
deracination
بر انداختن
jaculate
انداختن
fling
انداختن
lay away
انداختن
leave out
انداختن
hitch
انداختن
hitched
انداختن
hitches
انداختن
hitching
انداختن
blob
لک انداختن
blobs
لک انداختن
spill
انداختن
spilled
انداختن
spilling
انداختن
spills
انداختن
run home
جا انداختن
retroject
پس انداختن
souse
انداختن
ruts
خط انداختن
let fall
انداختن
spilled or spilt
انداختن
relegating
انداختن
thrusting
انداختن
thrusts
انداختن
hew
انداختن
hewed
انداختن
hewing
انداختن
hews
انداختن
felling
انداختن
thrust
انداختن
throws
انداختن
relegates
انداختن
relegated
انداختن
relegate
انداختن
hewn
انداختن
omitting
انداختن
omitted
انداختن
omits
انداختن
omit
انداختن
throw
انداختن
throwing
انداختن
felled
انداختن
overthrows
بر انداختن
delete
انداختن
deleted
انداختن
deletes
انداختن
deleting
انداختن
slings
انداختن
slinging
انداختن
sling
انداختن
benite
به شب انداختن
fells
انداختن
overthrown
بر انداختن
overthrowing
بر انداختن
fell
انداختن
hurls
انداختن
hurled
انداختن
hurl
انداختن
flings
انداختن
flinging
انداختن
bottom
ته انداختن
bottoms
ته انداختن
overthrew
بر انداختن
overthrow
بر انداختن
brush finish
خط انداختن
launch
به اب انداختن
launches
به اب انداختن
pilling
تل انداختن
to lay by the heels
بر انداختن
stagger
از پا انداختن
to leave out
انداختن
to let drop
انداختن
to pick off
تک تک انداختن
launched
به اب انداختن
string
زه انداختن به
to play a searchlight
انداختن
line
خط انداختن در
to put back
پس انداختن
lines
خط انداختن در
to hew down
انداختن
to draw lots
انداختن
to fire off a postcard
انداختن
to skips over
انداختن
launching
به اب انداختن
prostrate
از پا انداختن
to let fall
انداختن
dry
خشک انداختن
dries
خشک انداختن
driers
خشک انداختن
demoralises
ازروحیه انداختن
dryers
خشک انداختن
demoralised
ازروحیه انداختن
contort
از شکل انداختن
excreting
بیرون انداختن
excretes
بیرون انداختن
demoralize
ازروحیه انداختن
dismounts
ازفرماندهی انداختن
dismounting
ازفرماندهی انداختن
inveigle
بدام انداختن
inveigled
بدام انداختن
dismount
ازفرماندهی انداختن
inveigles
بدام انداختن
demoralising
ازروحیه انداختن
demoralizing
ازروحیه انداختن
demoralizes
ازروحیه انداختن
inveigling
بدام انداختن
nauseate
از رغبت انداختن
nauseated
از رغبت انداختن
nauseates
از رغبت انداختن
excrete
بیرون انداختن
demoralized
ازروحیه انداختن
excreted
بیرون انداختن
contorted
از شکل انداختن
risks
به خطر انداختن
risks
به مخاطره انداختن
roll
بدوران انداختن
rolled
بدوران انداختن
rolls
بدوران انداختن
peril
درخطر انداختن
perils
درخطر انداختن
toss
بالا انداختن
tossed
بالا انداختن
tosses
بالا انداختن
tossing
بالا انداختن
extrude
بیرون انداختن
extruded
بیرون انداختن
risking
به مخاطره انداختن
risking
به خطر انداختن
risked
به مخاطره انداختن
contorting
از شکل انداختن
contorts
از شکل انداختن
risk
به مخاطره انداختن
beggar
بگدایی انداختن
beggars
بگدایی انداختن
risk
به خطر انداختن
risked
به خطر انداختن
expels
بیرون انداختن
knock up
از کار انداختن
knock-up
از کار انداختن
knock-ups
از کار انداختن
emasculate
از مردی انداختن
emasculated
از مردی انداختن
emasculates
از مردی انداختن
emasculating
از مردی انداختن
pickle
ترشی انداختن
defer
عقب انداختن
pickles
ترشی انداختن
trap
بدام انداختن
trap
درتله انداختن
trap
در تله انداختن
expelling
بیرون انداختن
expelled
بیرون انداختن
deferring
عقب انداختن
defers
عقب انداختن
depress
ازارزش انداختن
depresses
ازارزش انداختن
trigger
راه انداختن
triggered
راه انداختن
triggers
راه انداختن
miscast
بناحق انداختن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...