Dictiornary-Farsi | به حواله کرد حامل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
warrant to bearer	به حواله کرد حامل


Other Matches

sight bill	حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
order	حواله کرد حواله کردن دستور
weapon carrier	کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
light ship	کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
drafted	حواله
drafts	حواله
bills	حواله
warrant	حواله
assignment	حواله
cheques	حواله
cheque	حواله
trasfer	حواله
assignments	حواله
order	حواله
bill	حواله
draft	حواله
transferring	حواله
transfers	حواله
money order	حواله
warranted	حواله
transfer	حواله
warranting	حواله
money orders	حواله
warrants	حواله
back order release	حواله الف
bank bill	حواله بانکی
drawer	حواله دهنده
assignor	حواله دهنده
bank draft	حواله بانکی
drafts	حواله برات
post order	حواله پستی
post office order	چک یا حواله پستی
pay voucher	حواله حقوقی
order cheque	چک به حواله کرد
make a draft for	حواله کردن
indorsation	حواله کردن
assigner	حواله دهنده
drawers	حواله دهنده
assigned	حواله کردن
assigned	حواله گیر
assign	حواله کردن
assigning	حواله کردن
assigning	حواله گیر
assigns	حواله کردن
assigns	حواله گیر
delegant	حواله دهنده
delivery order	حواله تحویل
draw a cheque for	حواله کردن
endorser	حواله دهنده
delivery note	حواله تحویل
debenture	حواله دولتی
assign	حواله گیر
acceptances	قبولی حواله
to the order of	به حواله کرد
transfer of obligation	حواله مدنی
money order	حواله پول
money order	حواله پولی
money orders	حواله پولی
drafted	حواله برات
draft	حواله برات
acceptance	قبولی حواله
transference	تحویل حواله
money orders	حواله پول
devisee	ذینفع حواله ارزی
money order	حواله پستی وتلگرافی
overdraft	حواله زیادتر از اعتبار
assignment	حواله کردن مامورکردن
money orders	حواله پستی وتلگرافی
foreign bill	حواله ارز خارجی
warrent	حواله وسیله تضمین
assignments	حواله کردن مامورکردن
advice note	حواله پیش پرداخت
overdrafts	حواله بی محل یا بی اعتبار
overdrafts	حواله زیادتر از اعتبار
sight draft	برات یا حواله دیداری
overdraft	حواله بی محل یا بی اعتبار
cash	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bill of exchange	حواله یا برات کتبی غیرمشروط
cashed	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
accepting bank	بانک پذیرنده حواله یابرات
divided warrant	حواله پرداخت سود سهام
overdraw	بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
cashing	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
payable to order	قابل پرداخت به حواله کرد
bearer cheque	چک حامل
carrier	حامل
conveyer	حامل
conveyor	حامل
carriers	حامل
stave	حامل
bearer	حامل
bearers	حامل
vehicle	حامل
porter	حامل
vectors	حامل
vector	حامل
gerent	حامل
vehicles	حامل
porters	حامل
tape transport	حامل نوار
carrier wave	موج حامل
carrier system	سیستم حامل
carrier gas	گاز حامل
sound carrier	حامل صوت
carrier frequency	فرکانس حامل
carrier frequency	بسامد حامل
carrier detect	کشف حامل
breech block carrier	حامل کولاس
color carrier	حامل رنگ
video carrier	حامل ویدئو
vectorial	حامل بردار
image carrier	حامل تصویر
linkboy	حامل مشعل
radius vector	شعاع حامل
messenger wire	سیم حامل
thurifer	حامل بخوردان
osborne shackle	قلاب حامل
data carrier	حامل داده
data carrier	حامل داده ها
thurifer	حامل مجمر
payable to the bearer	در وجه حامل
gestatorial	حامل پاپ
carrier detect	تشخیص حامل
linkmen	حامل مشعل
messenger	طناب حامل
bearer bond	سند حامل
messengers	طناب حامل
vehicle	حامل رسانه
vehicles	حامل رسانه
bearer	در وجه حامل
bearers	در وجه حامل
transporting	ترابری حامل
transported	ترابری حامل
linkman	حامل مشعل
bearer cheque	چک در وجه حامل
bearing	زاویه حامل
bearing angle	زاویه حامل
transport	ترابری حامل
vector	حامل بردار
transports	ترابری حامل
vectors	حامل بردار
endorsement	صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsements	صحه امضاء حواله شرح پشت سند
pay to the bearer	دروجه حامل بپردازید
stretcher-bearer	حامل تخت روان
gestatoraial chair	کرسی حامل پاپ
stretcher bearer	حامل تخت روان
comport	دربرداشتن حامل بودن
comported	دربرداشتن حامل بودن
comporting	دربرداشتن حامل بودن
comports	دربرداشتن حامل بودن
persi	حامل راس الغول
carrier	حامل غلطک حمال
carriers	برنامه حامل میکرب
weapon carrier	حامل جنگ افزار
caddie	حامل وسایل بازیگر
caddied	حامل وسایل بازیگر
caddies	حامل وسایل بازیگر
carriers	حامل غلطک حمال
victualler	کشتی حامل خواربار
caddying	حامل وسایل بازیگر
telephone carrier current	جریان حامل تلفنی
slaver	کشتی حامل بردگان
platform	رسانگر حامل گیرنده
platforms	رسانگر حامل گیرنده
perseus	حامل راس الغول
carrier	برنامه حامل میکرب
bearer stock	اسناد در وجه حامل
current carrying conductor	رسانای حامل بار
bearer bond	سند در وجه حامل
caddy	حامل وسایل بازیگر
stave	روی خط حامل نوشتن
carrier color signal	پیام رنگی حامل
armor bearer	حامل اسلحه زرهدار
stretcher-bearers	حامل تخت روان
carrier frequency	فرکانس موج حامل
payable to bearer	قابل پرداخت در وجه حامل
flagship	کشتی حامل پرچم امیرالبحری
party boat	قایق بزرگ حامل مشتریان
flagships	کشتی حامل پرچم امیرالبحری
conversion angle	زاویه حامل مسیر ناو
signalled	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
Please pay the bearer .	دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
ignitor	محفظه حامل باروت اشتعال
color carrier reference	فاز مبنای حامل رنگ
signal	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flag ship	ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
overdraw	بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
carrier frequency	فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
radar picket cap	هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
bank note	چک تضمین شده سند در وجه حامل
common carrier	متصدی حمل ونقل حامل مشترک
airdrop container	جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
vectorial	شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
signpost	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carabineer	سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabinier	سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه