English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
leakage به خزانه وارد نمیشود
leakages به خزانه وارد نمیشود
Other Matches
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
non placer موافقت نمیشود
The door is jammed. در باز نمیشود.
fat is insoluble in water چربی در اب حل نمیشود
he takes no notice of it ملتفت نمیشود
treasure trove خزانه
treasure خزانه
magazines خزانه
treasured خزانه
treasures خزانه
treasuring خزانه
storage خزانه
reservoirs خزانه
reservoir خزانه
thesaurus خزانه
fisk خزانه
depository خزانه
repertory خزانه
magazine خزانه
thesauruses خزانه
warison خزانه
Exchequer خزانه
treasury خزانه
repertoire خزانه
exclusive آنچه شامل نمیشود
impossible to get hold of نمیشود گیر آورد
indelible pencil مدادی که خط ان پاک نمیشود
no two leaves are identical دو برگ یکی نمیشود
non-starter طرحی که انجام نمیشود
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
non-starters طرحی که انجام نمیشود
that does not f. این دلیل نمیشود
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
quaestor خزانه دار
receivers جعبه خزانه
receiver جعبه خزانه
treasurership خزانه داری
treasury securities اسناد خزانه
treasury bills اسناد خزانه
treasury bonds اسناد خزانه
treasury warrant گواهی خزانه
tree farm خزانه درخت
treasury bill اسناد خزانه
tresury general خزانه داری کل
storage level تراز خزانه
vesturer خزانه دار
questor خزانه دار
the public purse خزانه ملی
chamberlain خزانه دار
purse وجوهات خزانه
pursed وجوهات خزانه
purses وجوهات خزانه
pursing وجوهات خزانه
bursaries خزانه داری
bursary خزانه داری
Exchequer خزانه داری
neck خزانه فشنگ
necks خزانه فشنگ
chambers خزانه لوله
chamber خزانه لوله
magazine خزانه فشنگ
chamberlains خزانه دار
treasurer خزانه دار
treasurers خزانه دار
behavior repertoire خزانه رفتار
great chamberlain خزانه دار کل
government treasury خزانه دولت
treasury خزانه داری
fisk خزانه داری
fisc خزانه کشور
coffers خزانه وجوه
coffer خزانه وجوه
magazines خزانه فشنگ
treasury گنج خزانه
no pay nowork پول ندهندکار هم کرده نمیشود
law fallen into desuetude قانونی که دیگر اجرا نمیشود
He is not to be relied upon. نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
the law is not retrospective قانون عطف به ماسبق نمیشود
magazine gun تفنگ خزانه دار
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
magazine gun or rifle تفنگ خزانه دار
procurator general کفیل خزانه داری
over and under تفنگ دو لوله دو خزانه
bursars صندوقدار خزانه دار
bursar صندوقدار خزانه دار
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
chests تابوت خزانه داری
chest تابوت خزانه داری
no pains no gains نابرده رنج گنج میسر نمیشود
ignorance of the law is no defence جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fair words butter no parsnips به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
mistake of law is no defence اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
treasury note اسکناس صادره از طرف خزانه
Exchequer مالیه خزانه دار پادشاهی
Treasury Department اداره خزانه داری [ در آمریکا]
an impersonal deity خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
blind hole سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
acid fast دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
non sequitur nonsensical نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
maskable سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
crush hat کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
inactive پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
base band روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
blind keyboard صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
treasury bond سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
rigid دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
infare وارد
conscious وارد
familiar وارد در
intrant وارد
hep وارد
relevant وارد
pertinenet وارد به
comer وارد
to make an entry of وارد
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
ingoing وارد شونده
knowledgeable وارد بکار
initiated وارد کردن
inflictable وارد اوردنی
initiate وارد کردن
enters وارد شدن
entered وارد شدن
importable وارد کردنی
entrants وارد شونده
impotable وارد کردنی
impoter وارد کننده
inbound وارد شونده
incomer شخص وارد
entrant وارد شونده
enter وارد شدن
induct وارد کردن
initiates وارد کردن
carechumen تازه وارد
import وارد کردن
bring in وارد کردن
arrives وارد شدن
arrived وارد شدن
arrived in paris وارد شدم
arrive وارد شدن
importer وارد کننده
imported وارد کردن
initiating وارد کردن
get in وارد شدن
arriving وارد شدن
inducted وارد کردن
inducting وارد کردن
inducts وارد کردن
importing وارد کردن
inputting وارد کردن
importers وارد کننده
immigrants تازه وارد
make an entry وارد کردن
conversant وارد متبحر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com