English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
Other Matches
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
etiquette رسوم
mores رسوم
manner رسوم
their customs رسوم ایشان
conventionalism پیروی از رسوم
the old ways رسوم قدیم
folklore رسوم اجدادی
unconverti nal ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
unconventional ازاد از قیود و رسوم
souithernism رسوم واداب جنوب
conventionalization توافق با ایین و رسوم
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
anglicising باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicised باداب و رسوم انگلیسی درامدن
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
anglicize باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizes باداب و رسوم انگلیسی درامدن
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
anglicizing باداب و رسوم انگلیسی درامدن
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
glues چسبیدن
gluing چسبیدن
cohered چسبیدن
glueing چسبیدن
coheres چسبیدن
cohering چسبیدن
adhere چسبیدن
adhered چسبیدن
adhering چسبیدن
adheres چسبیدن
glue چسبیدن
cleaves چسبیدن
grip چسبیدن به
inhere چسبیدن
gripping چسبیدن به
cohere چسبیدن
cleave چسبیدن
grips چسبیدن به
handfast چسبیدن
stick چسبیدن
cleaved چسبیدن
gripped چسبیدن به
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
hang on to something بچیزی چسبیدن
hold چسبیدن نگاهداری
to tackle to بکار چسبیدن
regelate بهم چسبیدن
adhere چسبیدن پیوستن
adhered چسبیدن پیوستن
adheres چسبیدن پیوستن
adequateness چسبیدن پیوستن
adhering چسبیدن پیوستن
conglutination بهم چسبیدن
to hang on to anything بچیزی چسبیدن
holds چسبیدن نگاهداری
To seize with both hands. دودستی چسبیدن
gluing چسباندن چسبیدن
hang together بهم چسبیدن
glueing چسباندن چسبیدن
hold by به چیزی چسبیدن
shadow چسبیدن به حریف
shadowed چسبیدن به حریف
shadowing چسبیدن به حریف
shadows چسبیدن به حریف
cling چسبیدن پیوستن
glue چسباندن چسبیدن
clings چسبیدن پیوستن
heat bond چسبیدن گرم
To cling to someone. به کسی چسبیدن
glues چسباندن چسبیدن
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
hangs مصلوب شدن چسبیدن به
rigid adherence to a thing سفت چسبیدن بچیزی
hang مصلوب شدن چسبیدن به
tasten سفت شدن چسبیدن
inclip چسبیدن دراغوش گرفتن
snaps چسبیدن به قاپ زدن
on one's chest <idiom> عین کنه چسبیدن
to stick like a leech مانند کنه چسبیدن
snap چسبیدن به قاپ زدن
snapped چسبیدن به قاپ زدن
To be most insistent. To hold tight. سفت وسخت چسبیدن
snapping چسبیدن به قاپ زدن
clog به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
clogged به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
gripe گیره چسبیدن قبضه کردن
agglomerate توده کردن بهم چسبیدن
aggregate interlocking بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
clogs به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
to be wedded to an opinion بعقیدهای چسبیدن یاجداطرفداران بودن
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
deterrence به زمین چسبیدن از ترس از عمل بازماندن
to harp on a subject زیادموضوعی راطول دادن به موضوعی چسبیدن
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
turn turtle چسبیدن به تخته موج ووارونه شدن در موج
ancient قدیمی
archaic قدیمی
olden قدیمی
outdated قدیمی
timeworn قدیمی
fogram قدیمی
date قدیمی
age old قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
age-old قدیمی
senior قدیمی
seniors قدیمی
antiquated قدیمی
old-timers قدیمی
stale cheque چک قدیمی
veteran قدیمی
old time قدیمی
veterans قدیمی
out of date قدیمی
bygone قدیمی
dates قدیمی
old-timer قدیمی
old timer قدیمی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
museum piece قدیمی غیرعادی
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
paleography کتابت قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
protolanguage زبان قدیمی
square toed قدیمی مسلک
codex نسخه قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
unreconstructed قدیمی مسلک
past masters استاد قدیمی
uptight قدیمی مسلک
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
old hat هر چیز قدیمی
old hat قدیمی مسلک
ancient manuscript نوشته قدیمی
fogy ادم قدیمی
fuddy-duddy قدیمی مسلک
prolonged قدیمی مدید
culverin یکجورتوپ قدیمی
fuddy-duddies قدیمی مسلک
by gone قدیمی گذشته ها
older دیرینه قدیمی
fogey ادم قدیمی
ex سابق قدیمی
ex- سابق قدیمی
oldest دیرینه قدیمی
past master استاد قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
primal بسیار قدیمی
old دیرینه قدیمی
fogies ادم قدیمی
fogeys ادم قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
scholastic متفکران قدیمی
newest اخیرا و نه قدیمی
arquebus تفنگ قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
raffles نوعی بازی قدیمی
raffle نوعی بازی قدیمی
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
slow coach ادم قدیمی مسلک
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
falcon باز توپ قدیمی
dodo آدم قدیمی مسلک
dodoes آدم قدیمی مسلک
dodos آدم قدیمی مسلک
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
old-style روش گاهشماری قدیمی
falcons باز توپ قدیمی
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
inkhorn دوات شاخی قدیمی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com