Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Other Matches
classed
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classing
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
desktop
آنچه روی میز انجام میشود
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
ignore
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
postscripts
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
postscript
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
declarative language
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
demonstration
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstrations
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demo
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
authentic
آنچه درست است
knowledge
آنچه دانسته است
contiguous
آنچه اثر می گذارد
protective
آنچه حافظت میکند
lightweight
آنچه سنگین نیست
used
آنچه جدید نیست
unwanted
آنچه لازم نیست
biased
آنچه اریب دارد
auxiliaries
آنچه کمک میکند
auxiliary
آنچه کمک میکند
lightweights
آنچه سنگین نیست
producing
آنچه تولید میکند
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
constant
آنچه تغییر نمیکند
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
constants
آنچه تغییر نمیکند
exclusive
آنچه شامل نمیشود
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
incoming
آنچه از خارج می آید
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
malfunctions
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
آنچه درست کار نکند
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
computable
آنچه قابل محاسبه است
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
audible
آنچه قابل شنیدن است
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
finished
آنچه کامل شده است
prior
آنچه قبلاگ رخ داده است
identity
آنچه کسی یا چیزی است
identities
آنچه کسی یا چیزی است
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
preformatted
آنچه فرمت شده باشد
flexible
آنچه قابل تغییر است
removable
آنچه قابل جابجایی است
availability
آنچه به آسانی بدست آید
clears
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
آنچه به سادگی فهمیده میشود
value
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
clearer
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear
آنچه به سادگی فهمیده میشود
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
chargeable
آنچه قابل شارژ است
visible
آنچه قابل دیدن است
convertibles
آنچه قابل تبدیل است
convertible
آنچه قابل تبدیل است
recognizably
آنچه قابل تشخیص است
recognizable
آنچه قابل تشخیص است
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
requirements
آنچه مورد نیاز است
variables
آنچه قابل تغییر است
variable
آنچه قابل تغییر است
movable
آنچه قابل حرکت است
approximating
آنچه تقریبا درست است
values
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
dependent
آنچه به دلیلی متغیر است
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
immediate
آنچه یکباره اتفاق افتد
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
distant
آنچه در محلی قرار دارد
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
malfunctioning
آنچه خوب کار نکند
third
آنچه بعد از دومین می آید
round
آنچه در دایره حرکت میکند
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
valuing
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient
آنچه که خوب کار میکند
maskable
آنچه نادیده گرفتنی است
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
unedited
آنچه ویرایش نشده است
malfunction
آنچه کامل کار نکند
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
commoners
آنچه اغلب اتفاق میافتد
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
extensible
آنچه قابل گسترش است
alterable
آنچه قابل تغییر است
malfunction
آنچه درست کار نکند
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
controllable
آنچه قابل کنترل است
malfunctioned
آنچه کامل کار نکند
commonest
آنچه اغلب اتفاق میافتد
transportable
آنچه قابل حمل است
erasable
آنچه قابل پاک شدن است
heuristic
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
alternate
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
What costs little is little esteemed .
<proverb>
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
frequented
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
I spoke my mind.
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
adjacent
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
addressable
آنچه قابل آدرس دهی است
Except what is mentioned in paragraph 3.
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
frequenting
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
optional
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
simultaneous
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
frequents
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
magnets
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
unconditional
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
available
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
successive
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
additional
آنچه جمع شده یا اضافه است
accessible
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
accidental
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
ambiguities
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity
آنچه به روشنی تعریف نشده است
undetected
آنچه تشخیص داده نشده است
centralized
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
damaged
آنچه آسیب یا رنج دیده است
continuous
آنچه بدون توقف ادامه یابد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
incompatible
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
specifies
بیان واضح آنچه نیاز است
contents
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
impulsive
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
synchronous
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
unique
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
uniquely
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specify
بیان واضح آنچه نیاز است
specifying
بیان واضح آنچه نیاز است
magnetic
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
downloadable
آنچه قابل بار کردن است
logical
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
originals
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
original
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
inactive
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
selective
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
completed
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
selectively
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
complete
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
predefined
آنچه قبلا معرفی شده است
preventive
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
completes
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
desktop
آنچه در بالا میز قرار دارد
pre-
آنچه قبلا توافق شده است
completing
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
pre
آنچه قبلا توافق شده است
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
user
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
preventative
آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
down
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
users
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
extras
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
audio
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
manageable
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
custom-built
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
selectable
آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
extra
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com