Dictiornary-Farsi | به سنگر رفتن سنگری شدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
entrench	به سنگر رفتن سنگری شدن


Other Matches

cut and cover shelter	سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
parapets	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench	سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
trench knife	کارد سنگری
mine thrower	یکجور توپ سنگری
barbette	سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
fort	سنگر
barricading	سنگر
pit	سنگر
parapet	سنگر
trenches	سنگر
pits	سنگر
earthwork	سنگر
slit trench	سنگر
casemate	سنگر
emplacement	سنگر
crow's nest	سنگر
citadel	سنگر
citadels	سنگر
dug out	سنگر
trench	سنگر
bunker	سنگر
bunkers	سنگر
parapets	سنگر
blind	سنگر
blinded	سنگر
blinds	سنگر
dike-house	سنگر
barricades	سنگر
barricaded	سنگر
barricade	سنگر
rifle pit	سنگر
fox hole	سنگر
stockade	سنگر چوبی
bretex	سنگر موقت
cornel	سنگر واستحکامات
standard trench	سنگر معمولی
brattishing	تزئینات سنگر
bretess	سنگر موقت
trench	گودال سنگر
bunker	سنگر بتونی
foxhole	سنگر بزانو
trench	سنگر کندن
trenches	گودال سنگر
bastion	سنگر و استحکامات
bunkers	سنگر بتونی
bastions	سنگر و استحکامات
trenches	سنگر کندن
bretise	سنگر موقت
bretisee	سنگر موقت
foxholes	سنگر بزانو
brettys	سنگر موقت
stockades	سنگر چوبی
sump	چاله سنگر
sumps	چاله سنگر
strongholds	سنگر پناهگاه
stronghold	سنگر پناهگاه
fire trench	سنگر اتش
fire trench	سنگر تیراندازی
fortresses	سنگر مستحکم
fortress	سنگر مستحکم
pillboxes	سنگر مستحکم
bretesse	سنگر موقت
outwork	سنگر خارجی
gun pit	سنگر توپ
pillbox	سنگر مستحکم
entrench	سنگر کندن
prone shelter	سنگر درازکش
slit trench	سنگر انفرادی
splinterproof	سنگر ضد ترکش گلوله
dug in	استحکامات سنگر اماده
ravelin	نیم هلالی سنگر
hull defilade	سنگر گرفتن تانک
fortress	سنگر قلعه نظامی
fortresses	سنگر قلعه نظامی
loophole	مزغل سوراخ سنگر
horn-work	[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
dug in	سنگر کنده شده
half-moon	سنگر نیم هلالی
soakage pit	چاله زه کشی سنگر
fox hole	سنگر حفره روباه
loopholes	مزغل سوراخ سنگر
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
haul defilade	تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
protect	در پناه سنگر قرار دادن
protecting	در پناه سنگر قرار دادن
protects	در پناه سنگر قرار دادن
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
Buddhist railing	[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
foreland	زمین جلوی موضع دماغه سنگر
bunker	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
ditch	گودال سنگر رابط خندق کندن
bunkers	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditched	گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches	گودال سنگر رابط خندق کندن
foot bank	زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
haul defilade	قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
ditching	فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
straddle trench	خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
strong point	پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
sullage pit	چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
meddle	ور رفتن
regressing	پس رفتن
shrinking	اب رفتن
regresses	پس رفتن
regressed	پس رفتن
meddled	ور رفتن
recede	پس رفتن
recedes	پس رفتن
receding	پس رفتن
twiddling	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
fribble	ور رفتن
glom on to	کش رفتن
go off	در رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
go over	به ان سو رفتن
meddles	ور رفتن
regress	پس رفتن
admitting	رفتن
retracting	تو رفتن
make off	در رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
mog	رفتن
nim	کش رفتن
jauk	ور رفتن
admits	رفتن
admit	رفتن
niggle	ور رفتن
niggled	ور رفتن
niggles	ور رفتن
retracts	تو رفتن
to peter out	پس رفتن
hang around	ور رفتن
retrograde	پس رفتن
bleneh	پس رفتن
go	رفتن
going	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
break loose	در رفتن
to break loose	در رفتن
goes	رفتن
betake	رفتن
shrinks	اب رفتن
shrink	اب رفتن
retires	پس رفتن
retire	پس رفتن
crawl	رفتن
filching	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
sink	ته رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
snitch	کش رفتن
snitched	کش رفتن
snitches	کش رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
sinks	ته رفتن
gang	رفتن
filches	کش رفتن
crawled	رفتن
receded	پس رفتن
filched	کش رفتن
filch	کش رفتن
crawls	رفتن
gangs	رفتن
snitching	کش رفتن
hedged	در رفتن
short-change	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
to fall away	رفتن
to fall away	پس رفتن
abstracts	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
to fall short	کم رفتن
to run off	در رفتن
to hang back	پس رفتن