Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
put in one's two cents
<idiom>
به شخصی نظریه دادن
Other Matches
counseled
نظریه دادن رایزنی
counselling
نظریه دادن رایزنی
counsel
نظریه دادن رایزنی
expertize
نظریه فنی دادن
counselled
نظریه دادن رایزنی
counsels
نظریه دادن رایزنی
you said it/you can say that again
<idiom>
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
opine
افهار نظر کردن نظریه دادن
personalize
جنبه شخصی دادن به
put one's own house in order
<idiom>
سروسامان دادن کار شخصی
stages theory of economic growth
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
opportunism
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
remarked
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark
افهار داشتن افهار نظریه دادن
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
two cents worth
<idiom>
نظریه
lookout
نظریه
recommendations
نظریه
viewing
نظریه
opinion
نظریه
lookouts
نظریه
queing theory
نظریه صف
viewed
نظریه
outlook
نظریه
theorems
نظریه
viewpoint
نظریه
theory
نظریه
views
نظریه
queuing theory
نظریه صف
recommendation
نظریه
position
نظریه
theorem
نظریه
in the light of
نظریه
suggestion
نظریه
comment
نظریه
positioned
نظریه
commented
نظریه
commenting
نظریه
notions
نظریه
notion
نظریه
thebe
نظریه
theories
نظریه
opinions
نظریه
point of view
نظریه
points of view
نظریه
suggestions
نظریه
view
نظریه
viewpoints
نظریه
views
نظریه عقیده
theory of relativity
نظریه نسبیت
theory of numbers
نظریه اعداد
theorem proving
اثبات نظریه
viewing
نظریه عقیده
theorization
نظریه پردازی
communication theory
نظریه ارتباط
viscoelastic theory
نظریه ویسکوالاستیک
communication theory
نظریه ارتباطات
quantum theory
نظریه کوانتومی
social theory
نظریه اجتماعی
theory of accumulation
نظریه انباشته
stagnation thesis
نظریه رکود
two factor theory
نظریه دو عاملی
view
نظریه عقیده
recapitulation theory
نظریه بازپیدایی
molecular theory
نظریه مولکولی
set theory
نظریه مجموعه ها
heam yoei vooly
نظریه نیرو
submission
افهار نظریه
theoretician
نظریه پرداز
general theory
نظریه عمومی
representation theory
نظریه نمایش
hartree theory
نظریه هارتری
notional
فکر نظریه
one factor theory
نظریه یک عاملی
valence theory
نظریه والانسی
classical theory
نظریه کلاسیک
automata
نظریه ماشین ها
capital theory
نظریه سرمایه
group theory
نظریه گروهی
tetrachromatic theory
نظریه چهاررنگی
queuing theory
نظریه صف بندی
graph theory
نظریه گرافها
maxwellian view
نظریه ماکسولی
theoreticians
نظریه پرداز
viewed
نظریه عقیده
group theory
نظریه گروهها
noncontinuity theory
نظریه ناپیوستگی
game theory
نظریه بازی
replacement theory
نظریه جایگزینی
network theory
نظریه شبکه
game theory
نظریه بازیها
theory of rent
نظریه اجاره
kinetic theory
نظریه جنبشی
attensity
در نظریه تیچز
probability theory
نظریه احتمال
information theory
نظریه اطلاعات
information theory
نظریه خبر
information theory
نظریه اگاهی
transformational theory
نظریه تطور
electron theory
نظریه الکترونها
facet theory
نظریه رویه ها
transformism
نظریه تطور
theorist
نظریه پرداز
theorists
نظریه پرداز
probability theory
نظریه احتمالات
perturbation theory
نظریه اختلال
price theory
نظریه قیمت
logic theory
نظریه منطقی
duplicity theory
نظریه دو جزیی
automata theory
نظریه ماشینها
equilibrium theory
نظریه تعادل
learning theory
نظریه یادگیری
electron theory
نظریه الکترونی
electomagnetic theory
نظریه الکترومغناطیسی
local theory
نظریه اختصاصی
innovation theory
نظریه نواوری
economic theory
نظریه اقتصادی
refutes
رد کردن نظریه
refuted
رد کردن نظریه
refute
رد کردن نظریه
dust cloud theory
نظریه غباری
balance theory
نظریه توازن
poetics
نظریه شاعرانه
three component theory
نظریه سه مولفهای
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
field theory
نظریه میدانی
refuting
رد کردن نظریه
consumption theory
نظریه مصرف
continuity theory
نظریه پیوستگی
readings
نظریه شور
trireceptor theory
نظریه سه گیرندهای
value theory
نظریه ارزش
reading
نظریه شور
theory of saving
نظریه پس انداز
theory of value
نظریه ارزش
second best theory
نظریه بهترین دوم
valence bond theory
نظریه پیوند والانس
sampling theory
نظریه نمونه گیری
set theory
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
bard cannon theory
نظریه بارد- کنون
location theory
نظریه تعیین مکان
logic theorist
نظریه پرداز منطقی
switch theory
نظریه راه گزینی
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
need press theory
نظریه نیاز- فشار
theory of income determination
نظریه تعیین درامد
equal sacrifice theory
نظریه برابری فداکاری
labor theory of value
نظریه ارزش کار
theory of saving
نظریه مربوط به پس انداز
equal sacrifice theory
برطبق این نظریه
relativistic quantum theory
نظریه کوانتومی نسبیتی
james lange theory
نظریه جیمز- لانگه
theory of monoplistic competition
نظریه رقابت انحصاری
ligand fild theory
نظریه میدان لیگاند
liquidity preference theory
نظریه رجحان نقدینگی
theory of functions of a complex variable
نظریه توابع
[ریاضی]
surplus energy theory
نظریه انرژی مازاد
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
l.f.t.
نظریه میدان لیگاند
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
counterview
نظریه مخالف مواجهه
affective arousal theory
نظریه برانگیختگی عاطفی
density wave theory
نظریه موج چگالی
underconsumption theory
نظریه مصرف ناکافی
quantum theory of valence
نظریه کوانتومی والانس
decision theory
نظریه تصمیم گیری
mechanistic theory
نظریه ماشینی نگری
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
excess capacity theory
نظریه مازاد فرفیت
Complex analysis
نظریه توابع
[ریاضی]
maxwell theory og light
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mathematical learning theory
نظریه ریاضی یادگیری
statistical learning theory
نظریه اماری یادگیری
field theory
نظریه اساسی میدان
steady state theory
نظریه حالت پایا
general theory of relativity
نظریه نسبیت عمومی
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
switched on
<idiom>
لحنی با نظریه تازه
c.f.t
نظریه میدان بلور
young helmholtz theory
نظریه یانگ- هلمهولتس
real will
نظریه اراده واقعی
crystal field theory
نظریه میدان بلور
theory of numbers
نظریه اعداد
[ریاضی]
bargaining theory of wages
نظریه چانه زنی مزدها
analytic number theory
نظریه تحلیلی اعداد
[ریاضی]
baeyer strain theory
نظریه کرنش- کشیدگی بایر
geometry of numbers
نظریه هندسی اعداد
[ریاضی]
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
ring strain theory
نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com