Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
Other Matches
servent og god
عبدالله
i sold the book for rials 0
ریال فروختم
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
ignominy
بد نامی
depravement
بد نامی
depravation
بد نامی
calumny
بد نامی
calumnies
بد نامی
illustrious
نامی
rated output
توان نامی
rated value
مقدار نامی
matronymic
مادر نامی
design size
اندازه نامی
allocated time
زمان نامی
nominal diameter
قطر نامی
rated fatigue limit
حد دوام نامی
famous
معروف نامی
patronymic
پدر نامی
nominal frequency
فرکانس نامی
nominal length
طول نامی
nominal size
اندازه نامی
toponymic
وابسته به مکان نامی
frequency range
محدوده فرکانس نامی
frequency range
حیطه فرکانس نامی
to be called
به نامی خوانده شدن
rated pay load
بار مفید نامی
impedance voltage
ولتاژاتصال کوتاه نامی
traducement
بدنام سازی بد نامی
maximum current rating
جریان نامی حداکثر
motor rating
توان نامی موتور
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
maximum ratings
مقدار نامی حداکثر
anomia
زبان پریشی نامی
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
host
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosts
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
cock a doodle doo
نامی که بچه بخروس میدهد
hosting
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
heraclidae
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
color anomia
زبان پریشی نامی رنگها
hercules
پهلوان نامی اساطیریونان و روم
him who
انرا که
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
virgilian
به شیوه virgil شاعر نامی روم
shaken
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
i saw it
انرا دیدم
had searched
انرا می یافتید
the porch
رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
send it by post
با پست انرا بفرستید
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
give it a twist
انرا پیچ بدهید
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
give it a shake
انرا تکان دهید
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
log in name
نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
symbolic
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolically
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
rontgen
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
big five
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
to win one's spurs
بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
data aggregate
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberry
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
ratings
توان نامی توان قدرت
rating
توان نامی توان قدرت
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com