Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
To go to someones rescues . To succour someone .
به فریاد کسی رسیدن
Other Matches
the end sanctifies the means
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
beats
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
to come to a he
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
redresser
فریاد رس
rhodomontade
فریاد
shrieking
فریاد
frets
فریاد
mewl
فریاد
shriek
فریاد
groan
فریاد
groaned
فریاد
whooped
فریاد
whoop
فریاد
whooping
فریاد
exclamations
فریاد
exclamation
فریاد
shrieked
فریاد
groaning
فریاد
whoops
فریاد
calling
فریاد
fret
فریاد
squeal
فریاد
shrieks
فریاد
outcries
فریاد
shout
فریاد
groans
فریاد
squeals
فریاد
shouting
فریاد
shouts
فریاد
vociferation
فریاد
outcry
فریاد
shouted
فریاد
squealed
فریاد
squawks
فریاد
kiai
فریاد
squawked
فریاد
squawk
فریاد
to by blue muder
فریاد کردن
yell
فریاد زدن
greeted
داد فریاد
gaff
گفتاربیهوده فریاد
yelling
فریاد زدن
vociferance
فریاد و نعره
war whoop
فریاد جنگ
war cry
فریاد جنگی
hollering
فریاد خوشحالی
hollers
فریاد خوشحالی
cries
فریاد زدن
cries
فریاد گریه
greets
داد فریاد
cry
فریاد زدن
greet
داد فریاد
cry
فریاد گریه
hollered
فریاد خوشحالی
To cry out .
فریاد بر آوردن
utter a cry
فریاد زدن
to cry wolf too often
انقدربدروغ فریاد
whoopee
فریاد خوشحالی
holler
فریاد خوشحالی
whoop
فریاد کردن
yelled
فریاد زدن
bawling
فریاد زدن
hurray
فریاد زدن
shouter
فریاد زننده
whooping
فریاد کردن
bawl
فریاد زدن
screamer
فریاد زدن
yells
فریاد زدن
bawled
فریاد زدن
jubilate
فریاد شادی
blat
فریاد کردن
bawls
فریاد زدن
whoops
فریاد کردن
whooped
فریاد کردن
chevy
فریاد هنگام شکار
to roar with pain
از درد فریاد زدن
salvoes
فریاد دسته جمعی
screeched
فریاد شبیه جیغ
with rejoicings and embraces
با شادی و فریاد هورا
screech
فریاد شبیه جیغ
to shout for joy
از خوشی فریاد زدن
screeches
فریاد شبیه جیغ
screeching
فریاد شبیه جیغ
salvo
فریاد دسته جمعی
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
shriek
فریاد دلخراش زدن
shrieked
فریاد دلخراش زدن
to break forth in to joy
از خوشی فریاد کردن
shrieking
فریاد دلخراش زدن
shrieks
فریاد دلخراش زدن
hollering
فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclamatory
شگفت اور متضمن فریاد
donnybrook
فریاد پرسر وصدا هیاهو
hollered
فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollers
فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaim
ازروی تعجب فریاد زدن
howls
فریاد زدن عزاداری کردن
howled
فریاد زدن عزاداری کردن
howl
فریاد زدن عزاداری کردن
holler
فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaims
ازروی تعجب فریاد زدن
full-throated
صدا یا فریاد بسیار بلند
exclaiming
ازروی تعجب فریاد زدن
rodomontade
گزافه گویی کردن فریاد
exclaimed
ازروی تعجب فریاد زدن
jobilate
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
hooting
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoots
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooted
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wowed
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
hoot
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wowing
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
fore
فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
reach
رسیدن به
reach
رسیدن
reached
رسیدن به
to catch up
رسیدن به
reached
رسیدن
reaches
رسیدن به
reaches
رسیدن
reaching
رسیدن به
to get at
رسیدن به
reaching
رسیدن
get at
رسیدن به
catch up
رسیدن به
maturate
رسیدن
befall
در رسیدن
to fetch up
رسیدن
accru
رسیدن
attaint
رسیدن به
to come to a he
رسیدن
come
رسیدن
befell
در رسیدن
comes
رسیدن
accede
رسیدن
acceded
رسیدن
accedes
رسیدن
befalls
در رسیدن
befalling
در رسیدن
befallen
در رسیدن
light or lighted
رسیدن
to d. up with
رسیدن به
to come to hand
رسیدن
arriving
رسیدن
arrives
رسیدن
arrived
رسیدن
to come by
رسیدن
arrive
رسیدن
acceding
رسیدن
approach
رسیدن
expire
به سر رسیدن
escalating
رسیدن
escalated
رسیدن
aim
رسیدن
approached
رسیدن
take in (money)
<idiom>
رسیدن
approaches
رسیدن
getting
رسیدن
gets
رسیدن
overtake
رسیدن به
overtaken
رسیدن به
get
رسیدن
overtakes
رسیدن به
run up
رسیدن
arrival
رسیدن
escalate
رسیدن
escalates
رسیدن
attaining
رسیدن
attained
رسیدن
peering
رسیدن
peered
رسیدن
peer
رسیدن
attain
رسیدن
attains
رسیدن
arr
رسیدن
aims
رسیدن
to see to
رسیدن
land
رسیدن
aimed
رسیدن
grow up
به سن بلوغ رسیدن
to turn out
به پایان رسیدن
go round
به همه رسیدن
to come to an end
بپایان رسیدن
to a greatness
به بزرگی رسیدن
to attain on's majority
بحدرشد رسیدن
outjockey
در رسیدن پوشاندن
meet of approval of
به تصویب ..... رسیدن
to reach a place
بجایی رسیدن
handed down
به تواتر رسیدن
on station
رسیدن به هدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com