Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
Search result with all words
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
Other Matches
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
owned
خودم
own
خودم
owns
خودم
myself
خودم
number one
خودم
myself
من خودم
owning
خودم
pon my life
بجان خودم
siree
اقای خودم
with my proper eyes
با چشم خودم
for my part
از سهم خودم
for my parts
از سهم خودم
on my own account
بابت خودم
on my own account
بحساب خودم
myself
شخص خودم
owns
شخصی مال خودم
sirree
اقاجان اقای خودم
owned
شخصی مال خودم
With my own capital .
با سرمایه شخصی خودم
i may thank myself
گناه از خودم است
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
owning
شخصی مال خودم
it is my own
مال خودم است
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
own
شخصی مال خودم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
in p of my statement
برای اثبات گفته خودم
on your own
خودم تنهایی
[کاری را کردن]
What a mes I made of my life .
دیدی چه بروز خودم آوردم
I could pass for a Greek .
می توانم خودم رایونانی جابزنم
I can manage that.
<idiom>
خودم از پسش برمی آیم.
I wI'll get there somehow.
یکجوری خودم را آنجا می رسانم
I saw it for myself . I was an eye –witness
خودم شاهد قضیه بودم
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I should bring you round to my way of thinking .
باید تو راهم با خودم همفکر کنم
I know best where my interests lie.
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I weighed myself today .
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I can manage, thank you.
خودم از پسش برمی آیم، متشکرم.
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I sat down with no fuss or bother .
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
trusted
مسئولیت
liability to disease
مسئولیت
responsibility
مسئولیت
responsibilities
مسئولیت
trust
مسئولیت
responsibly
با مسئولیت
trusts
مسئولیت
burthen
مسئولیت
liability
مسئولیت
liabilities
مسئولیت
unresponsive
بی مسئولیت
menage
مسئولیت
onus
مسئولیت
amenableness
مسئولیت
irresponsible
بی مسئولیت
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I wI'll try to catch up.
سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
I accidentally locked myself out of the house.
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
This house is my own .
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
loads
فشار مسئولیت
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
constructive trust
مسئولیت قهری
irresponsible
عاری از حس مسئولیت
cark
بار مسئولیت
posts
مقام مسئولیت
charges
بار مسئولیت
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
area of responsibility
منطقه مسئولیت
posted
مقام مسئولیت
liability
الزام مسئولیت
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
post
مقام مسئولیت
offices
مسئولیت احرازمقام
post-
مقام مسئولیت
responsible
مسئولیت دار
charge
بار مسئولیت
load
فشار مسئولیت
law of tort
مسئولیت مدنی
implied trust
مسئولیت فرضی
amenability
احساس مسئولیت
imputability
مسئولیت اخلاقی
primary interest
مسئولیت اصلی
office
مسئولیت احرازمقام
liabilities
الزام مسئولیت
product liability
مسئولیت محصول
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
To assume responsibility .
قبول مسئولیت کردن
peril
بیم زیان مسئولیت
sponsoring
مسئولیت راقبول کردن
The responsibility lies with you.
مسئولیت با شما است.
perils
بیم زیان مسئولیت
irresponsibly
بدون داشتن مسئولیت
sponsors
مسئولیت راقبول کردن
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
law of tort
قانون مسئولیت مدنی
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
law of torts
قانون مسئولیت مدنی
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
sponsor
مسئولیت راقبول کردن
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
loose
از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser
از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest
از قید مسئولیت ازاد ساختن
disclaimers
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
disclaimer
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
pass the buck
<idiom>
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
Responsibility weighed him down
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
see to it
<idiom>
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
broad shoulders
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
To wash ones hands of somebody (something).
دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
pick up
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
One insust not step aside and diclaim responsibility .
نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability
بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com