Dictiornary-Farsi | به مقامی بالاتر رجوع کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (36 milliseconds)

English	Persian
to invoke a higher power	به مقامی بالاتر رجوع کردن [برای کمک]


Other Matches

forward tell	انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
summation	مقامی خلاصه
subrogation	قائم مقامی
to appeal [to]	درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
write up <idiom>	مقامی را به حساب آوردن
protem	شاغل مقامی بطورموقت
establish	کسی رابه مقامی گماردن
establishes	کسی رابه مقامی گماردن
vicarial	وابسته به خلیفه قائم مقامی
establishing	کسی رابه مقامی گماردن
to drum a tune	ضرب مقامی راباکوس گرفتن
refers	رجوع کردن به
reverting	رجوع کردن
refers	رجوع کردن
referred	رجوع کردن
referred	رجوع کردن به
revokes	رجوع کردن
adeem	رجوع کردن
revoked	رجوع کردن
revoke	رجوع کردن
reverted	رجوع کردن
refer	رجوع کردن به
revert	رجوع کردن
refer	رجوع کردن
reverts	رجوع کردن
revoking	رجوع کردن
outs and ins	انانی که سر کار دارای مقامی هستند
To assume office .	عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
reference	مراجعه و رجوع کردن
references	مراجعه و رجوع کردن
to throw back	رجوع باصل کردن
to have recourse to a court	به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to seek redress in court	به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply to a court	به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply to the court of arbitration	به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to arbitration	به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
dowager	بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowagers	بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
overshoot	بالاتر از حد
further up	بالاتر
overshooting	بالاتر از حد
about	بالاتر
overshoots	بالاتر از حد
uppers	بالاتر
upper	بالاتر
higher	بالاتر
the above figures	بالاتر
superior	بالاتر
above	بالاتر
superiors	بالاتر
the court above	محکمه بالاتر
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
above average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
overshoots	بالاتر زدن
transcends	بالاتر بودن
transcending	بالاتر بودن
transcended	بالاتر بودن
transcend	بالاتر بودن
overshooting	بالاتر زدن
above all	بالاتر از همه
senior	بالاتر بالارتبه
superordinate	شخص بالاتر
superordinates	شخص بالاتر
seniors	بالاتر بالارتبه
parent directory	دایرکتوری بالاتر
overshoot	بالاتر زدن
hereinabove	بالاتر از این
royalmast	دکل بالاتر
above par	بالاتر از بهای اسمی
hyperpyrexia	درجه حرارت بالاتر از صد
evocation	احاله بدادگاه بالاتر احضار
There is no colour beyond black . <proverb>	بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
Black will take no other hue. <proverb>	بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
reserve buoyancy	حجم بالاتر از خط ابخور ناو
evocations	احاله بدادگاه بالاتر احضار
protempore	موقت شاغل مقامی بطور موقت
critical altitude	ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
channels	ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling	ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled	ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channelled	ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel	ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
cabin supercharger	کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin blower	در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase	تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
limiter	وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
gales	باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gale	باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
pass	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
braze welding	جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
passes	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
respects	رجوع
appeal	رجوع
appealed	رجوع
referral	رجوع
recourse to	حق رجوع به
epanorthosis	رجوع
referrals	رجوع
ademption	رجوع
right of revocation	حق رجوع
reversion	رجوع
appeals	رجوع
revocation	رجوع
withdrawing	رجوع
right of withdrawal	حق رجوع
right of withdrawel	حق رجوع
respect	رجوع
curie point	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
vide	رجوع شود به
clients	ارباب رجوع
recourse action	رجوع به دادگاه
reversion	رجوع از هبه
references	مراجعه رجوع
reference	مراجعه رجوع
sans recours	بدون رجوع
without recourse	بدون رجوع
revocation of divorce	رجوع از طلاق
revocable	قابل رجوع
reversioner	دارای حق رجوع
clientele	ارباب رجوع
client	ارباب رجوع
clientage	ارباب رجوع
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
appeal to arbitration	رجوع به حکمیت
someone	رجوع شود به somebody
services	توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
tie-pins	رجوع شود به stickpin
disenfranchises	رجوع شود به disfranchise
court shoes	رجوع شود به pump
disenfranchised	رجوع شود به disfranchise
disenfranchise	رجوع شود به disfranchise
budgies	رجوع شود به budgerigar
sideburns	رجوع شود به burnsides
czarinas	رجوع شود به czarina
substandard	رجوع شود به nonstandard
curvy	رجوع شود به curvaceous
sun-up	رجوع شود به sunrise
sweltering	رجوع شود به sultry
tie-pin	رجوع شود به stickpin
disenfranchising	رجوع شود به disfranchise
dock worker	رجوع شود به longshoreman
dock workers	رجوع شود به longshoreman
GB	رجوع شود به sarin
patrons	مشتری یا ارباب رجوع
flysheets	رجوع شود به pamphlet
fistfuls	رجوع شود به handful
fistful	رجوع شود به handful
fiefdoms	رجوع شود بهfief
fiefdom	رجوع شود بهfief
river blindness	رجوع شود به onchocerciasis
ecumenicism	رجوع شود به ecumensim
Scandinavia	رجوع شود به PeninsulaScandinavian
cos	رجوع شود به romaine
down-market	رجوع شود به downscale
seagull	رجوع شود به gull
seagulls	رجوع شود به gull
dossers	رجوع شود به dossal
dosser	رجوع شود به dossal
court shoe	رجوع شود به pump
courgettes	رجوع شود به zucchini
charlady	رجوع شود به charwoman
charladies	رجوع شود به charwoman
discount without recourse	تنزیل بدون حق رجوع
catherine wheels	رجوع شود به pinwheel
catherine wheel	رجوع شود به pinwheel
upmarket	رجوع شود به upscale
vibes	رجوع شود به vibraphone
wildebeest	رجوع شود به gun
British Honduras	رجوع شود به Belize
breastbones	رجوع شود به sternum
breastbone	رجوع شود به sternum
boiler suits	رجوع شود به coveralls
boiler suit	رجوع شود به coveralls
annexe	رجوع شود به annex
airletters	رجوع شود به aerogramme
budgie	رجوع شود به budgerigar
unexceptional	رجوع شود به unexceptionable
offloading	رجوع شود به unload
tsarina	رجوع شود به czarina
tsarinas	رجوع شود به czarina
commonality	رجوع شود به commonalty
commonalities	رجوع شود به commonalty
tzarinas	رجوع شود به czarina
tut-tut	رجوع شود به tut
Christmas Island	رجوع شود به Kiritimati
chomps	رجوع شود به champ
tut-tuts	رجوع شود به tut
chomping	رجوع شود به champ
chomped	رجوع شود به champ
tut-tutted	رجوع شود به tut
tut-tutting	رجوع شود به tut
chomp	رجوع شود به champ
underarm	رجوع شود به underhand
airletter	رجوع شود به aerogramme
mercy killing	رجوع شود به euthanasia
newsagents	رجوع شود به newsdealer
newsagent	رجوع شود به newsdealer