Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (13 milliseconds)
English
Persian
on a grand scale
<adv.>
به مقدار زیاد
Search result with all words
eyeful
مقدار زیاد
vast
مقدار زیاد
slew
: مقدار زیاد گروه
tremendous
مقدار زیاد
pile
مقدار زیاد کرک
piled
مقدار زیاد کرک
gob
کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gobs
کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
an abundance of
مقدار زیاد
barrelful
مقدار خیلی زیاد
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
jillion
مقدار زیاد
jorum
محتویات قدح مقدار زیاد
mort
مقدار زیاد
slather
مقدار زیاد
give or take
<idiom>
از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
so much
<idiom>
مقدار زیاد
to increase
[to, by]
زیاد شدن
[به مقدار]
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
Other Matches
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
modicum
مقدار کم
mouthfuls
مقدار
size
مقدار
mouthful
مقدار
sizes
مقدار
sups
مقدار
supping
مقدار
amounted
مقدار
sup
مقدار
amounts
مقدار
amounting
مقدار
quantities
مقدار
quantity
مقدار
batches
مقدار
batch
مقدار
what
چه مقدار
amount
مقدار
royalty tonnage
مقدار
supped
مقدار
single valued
تک مقدار
deal
مقدار
t value
مقدار تی
penny worth
مقدار کم
outturn
مقدار
percentages
مقدار
percentage
مقدار
truth table
دو مقدار
volume discount
مقدار
iso quant
مقدار
dealt
مقدار
measurment
مقدار
deals
مقدار
smidgen
مقدار کم
scantling
مقدار
smidgin
مقدار کم
soupcon
مقدار کم
spatter
مقدار کم
spattered
مقدار کم
spattering
مقدار کم
spatters
مقدار کم
summa
مقدار
sprinkling
مقدار کم
magnitude
مقدار
volume
مقدار
values
مقدار
quantum
مقدار
extent
حد مقدار
value
مقدار
volumes
مقدار
total
مقدار
sum
مقدار
valuing
مقدار
transmittance
مقدار عبور
voltaism
مقدار ولتاژبرق
maximum value
مقدار حداکثر
mean value
مقدار متوسط
mean value
مقدار میانگین
true value
مقدار حقیقی
trace compounds
ترکیبات کم مقدار
calorific power
مقدار حرارتی
content
مقدار مندرجات
constants
مقدار ثابت
constant
مقدار ثابت
logical value
مقدار منطقی
characteristic number
ویژه مقدار
light value
مقدار نور
lot
مقدار یا تعدادزیاد
in a way
<idiom>
به مقدار از چیزی
mean
مقدار میانگین
certificate of quantity
گواهی مقدار
maximum ratings
مقدار حداکثر
slight
مقدار ناچیز
certificate of measurement
گواهی مقدار
slighted
مقدار ناچیز
slighter
مقدار ناچیز
optimum
مقدار مطلوب
slightest
مقدار ناچیز
slighting
مقدار ناچیز
slights
مقدار ناچیز
meaner
مقدار میانگین
scalar value
مقدار عددی
relative value
مقدار نسبی
absorbance
مقدار جذب
volume of sales
مقدار فروش
use
مقدار مفید
rated value
مقدار نامی
rated quantity
مقدار اسمی
medium
مقدار متوسط
mediums
مقدار متوسط
quantum of action
مقدار اثر
uses
مقدار مفید
sign magnitude
علامت و مقدار
absorbancy
مقدار جذب
algebraic value
مقدار جبری
resistance
مقدار مقاومت
turnover
مقدار فروش
shear value
مقدار برش
turn-over
مقدار فروش
sales
{pl}
مقدار فروش
sign and magnitude
علامت و مقدار
just as well
<adv.>
همان مقدار
equally
<adv.>
همان مقدار
quantity of supply
مقدار عرضه
quantity of money
مقدار پول
absolute value
مقدار مطلق
snatched
گرفتن مقدار کم
snatches
گرفتن مقدار کم
snatching
گرفتن مقدار کم
sufficient
مقدار کافی
average value
مقدار میانگین
infinity
مقدار نامحدود
optimum value
مقدار بهینه
nominal value
مقدار اسمی
moisture content
مقدار رطوبت
snatch
گرفتن مقدار کم
threshold value
مقدار استانه
thermal power
مقدار حرارتی
quantity of leisure
مقدار فراغت
parameters
مقدار ثابت
quantity of labor
مقدار کار
quantity of demand
مقدار تقاضا
quantity of capital
مقدار سرمایه
approximate value
مقدار تقریبی
quantity discount
مقدار تخفیف
auxiliary value
مقدار کومکی
average value
مقدار متوسط
theoretical value
مقدار نظری
moisture content
مقدار تری
totality
مقدار کلی
dosed
مقدار مجاز
dose
مقدار دارو
values
قدر مقدار
proportions
شباهت مقدار
proportion
شباهت مقدار
proper value
ویژه مقدار
guest element
عنصر کم مقدار
parameter
مقدار ثابت
trace element
عنصر کم مقدار
averaging
مقدار متوسط
averages
مقدار متوسط
averaged
مقدار متوسط
average
مقدار متوسط
momentum
مقدار حرکت
scale
نرخ دو مقدار
amount
مقدار میزان
characteristic root
مشخصه مقدار
amounted
مقدار میزان
characteristic root
ویژه مقدار
amounting
مقدار میزان
characteristic number
مشخصه مقدار
amounts
مقدار میزان
expected value
مقدار نظری
rotation
مقدار چرخش یک شی
value
قدر مقدار
constatnt
مقدار ثابت
dosing
مقدار دارو
dosing
مقدار مجاز
doses
مقدار مجاز
dosed
مقدار دارو
mileage
مقدار کارکردموتور
mileage
مقدار کیلومتر
proper value
مشخصه مقدار
infinite quantity
مقدار بی نهایت
doses
مقدار دارو
meanest
مقدار میانگین
valuing
قدر مقدار
initial value
مقدار اولیه
hoists
مقدار کشش
debit balance
مقدار بدهکاری
data value
مقدار داده
hoist
مقدار کشش
hoisted
مقدار کشش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com