English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
for publicity purposes به منظور تبلیغ
Other Matches
propagandism تبلیغ
propaganda تبلیغ
propagation تبلیغ
publicity تبلیغ
small ad تبلیغ
advertisement تبلیغ
advertisements تبلیغ
promotion تبلیغ
advertising تبلیغ
promotions تبلیغ
stunt advertising تبلیغ مهیج
publitize تبلیغ کردن
sales promotion تبلیغ فروش
snake oil تبلیغ میکند
stunt advertising تبلیغ موثر
proselytism تبلیغ حزبی
propagable قابل تبلیغ
proselyte تبلیغ کردن
proselytism تبلیغ دینی
propagandize تبلیغ کردن
propagation تکثیر تبلیغ
propagation تبلیغ کردن
proselyte تبلیغ شدن
counter propaganda تبلیغ متقابل
advertise تبلیغ کردن
evangelism تبلیغ مسیحیت
advertised تبلیغ کردن
advertises تبلیغ کردن
advertising claim شعار تبلیغ
press agent مامور اگهی و تبلیغ
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
sales promotion تبلیغ جهت فروش
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
banner پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banners پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
pricking منظور
pricked منظور
purposeless بی منظور
objectless بی منظور
viewing منظور
pricks منظور
prick منظور
aims منظور
aimed منظور
with a view to به منظور
intention منظور
with the view of به منظور
with the intention of به منظور
views منظور
viewed منظور
view منظور
intentions منظور
aim منظور
meanings منظور
meaning منظور
sake منظور
purposes منظور
purpose منظور
purpose of the dam منظور از سد
scope منظور
laid on <past-p.> منظور شده
provided <adj.> <past-p.> منظور شده
appropriated <adj.> <past-p.> منظور شده
whereto بچه منظور
whereunto بچه منظور
objective هدف منظور
to make allowance منظور کردن
get at <idiom> منظور داشتن
to what purpose برای چه منظور
allocating منظور کردن
objectives هدف منظور
intention قصد و منظور
intent معنی منظور
allocate منظور کردن
allocates منظور کردن
scope منظور از عملیات
objective منظور ازعملیات
scope منظور مفاد
objectives منظور ازعملیات
intentions قصد و منظور
evangelization تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
to make oneself clear <idiom> منظور را روشن کردن
self-defeating علیه منظور خود
self defeating علیه منظور خود
adhoc تنها به این منظور
to mean منظور [داشتن] این است
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
to mean to do something منظور انجام کاری را داشتن
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
What does it exactly mean? منظور از این دقیقا چه است؟
(can't) make head nor tail of something <idiom> فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
malingering تعارض به منظور فرار ازخدمت
bridgeware برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
assessment تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
adjutant's call احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
assessments تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
scope طول زنجیر ارتفاع سنج ناو منظور
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
declared value قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
it did not meet our views منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
capitalized expense در ضمن اصل دارایی نیز منظور میشود
priming پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
replevin طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
drain joints فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
radical economists منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
levy a sum on a person's property به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
cadastral surveys عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
bays حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
retrofit بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
bay حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
turnkey سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
kuomintang حزب ناسیونالیست چین که در سال 1981 به منظور مبارزات ضداستعماری شد
juck work کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
combination توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
bagger my neihbour trade palicy سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
eudaimonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
betterment خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
special contracts منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
eudaemonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
suck wheels رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
superscripsit بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
coalition در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
rule of reason تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
coalitions در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
constructive trust منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
cybernation کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
hard sectored دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
demagogisme استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
precedents نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
clipboard قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
precedent نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
clipboards قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
pitot pressure فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
preventive war نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
redundancies نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
trend line یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
redundancy نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
loss leader بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
exquatur اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
dumping صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
leninism اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
quamdiu bene se gesserit تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com