Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English
Persian
facilely
به نرمی ماهرانه
Other Matches
proficiently
ماهرانه
subtlest
ماهرانه
subtler
ماهرانه
subtle
ماهرانه
masterly
ماهرانه
skifully
ماهرانه
skilfully
ماهرانه
artfully
ماهرانه
aptly
ماهرانه
handily
ماهرانه
nattily
ماهرانه
adeptly
ماهرانه
skillful Šetc
با مهارت ماهرانه
tactically
ماهر ماهرانه
workmanlike
استادانه ماهرانه
artful
ماهرانه صنعتی
tactics
رهبری ماهرانه
tactical
ماهر ماهرانه
hard sell
فروش ماهرانه
workmanly
ایستادانه ماهرانه
pour it on thick
<idiom>
ماهرانه چاپلوسی کردن از
finesse
ضربه فریف و ماهرانه
pase
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
passed
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
passes
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
pass
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
playing
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
play
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
lubricous
نرمی
mansuetude
نرمی
milkiness
نرمی
mushiness
نرمی
lenience
نرمی
lubricity
نرمی
fluffiness
نرمی
laxly
به نرمی
litheness
نرمی
limpness
نرمی
lenity
نرمی
looseness
نرمی
oiliness
نرمی
spooniness
نرمی
sleekness
نرمی
suavity
نرمی
silkiness
نرمی
subtilty
نرمی
suppleness
نرمی
tractability
نرمی
unction
نرمی
waxiness
نرمی
pulpiness
نرمی
pliability
نرمی
peachiness
نرمی
flimsiness
نرمی
flexility
نرمی
flexibly
به نرمی
doughiness
نرمی
smoothly
به نرمی
gloss
: نرمی
benignancy
نرمی
smoothness
نرمی
mildly
به نرمی
pliantly
به نرمی
placably
به نرمی
leniently
به نرمی
leniency
نرمی
limply
به نرمی
softly
به نرمی
softness
نرمی
downiness
نرمی
flagginess
نرمی
flabbiness
نرمی
ductility
نرمی
sweetness
نرمی
mildness
نرمی
fineness
نرمی
facileness
نرمی
toughness index
شاخص نرمی
flow
حرکت به نرمی
flowed
حرکت به نرمی
amenities
نرمی ملایمت
flows
حرکت به نرمی
softening point
نقطه نرمی
reckets
استخوان نرمی
reckets
نرمی استخوان
mellowness
نرمی رسیدگی
creep ductility
نرمی خزش
rickets
نرمی استخوان استخوان نرمی
osteomalacia
نرمی استخوان
pash
یورش نرمی
plasticity
خمیری نرمی
amenity
نرمی ملایمت
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
fineness modulus
مدول نرمی و ریزی
fineness modulus
مدول ریزی و نرمی
fineness of lime
نرمی و ریزی اهک
plasticity
حالت پلاستیکی نرمی
malleability
باخاصیت چکش خواری نرمی
ricketiness
دچاری به نرمی استخوان لغزندگی
scumble
نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
holystone
سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
tactics
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
brie
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
gibus
کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
textile
زیر دست
[احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com