English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Other Matches
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
encroachments تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
warp patterning طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
indispensables شلوار
pantaloon شلوار
pants شلوار
inexpressibles شلوار
britches شلوار
trousers شلوار
nether garment شلوار
away متفاوت
different متفاوت
other than متفاوت
odd and ends متفاوت
pants pocket [American E] جیب شلوار
breeches شلوار تنبان
trouser pocket جیب شلوار
swimming trunks شلوار شنا
boot blouse گتر شلوار
breeks شلوار کوتاه
plus fours شلوار گلف
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
britches شلوار کوتاه
pajamas شلوار گشاد
brace بند شلوار
braced بند شلوار
slopping شلوار گشاد
slopped شلوار گشاد
slop شلوار گشاد
inseam درز شلوار
legs پاچه شلوار
leg پاچه شلوار
suit جامه [کت و شلوار]
trousers pocket [American E] جیب شلوار
suspenders بند شلوار
suspender بند شلوار
trouser strap رکاب شلوار
gallus بند شلوار
harem skirt شلوار گشادزنانه
hayei شلوار تکواندو
sweat pants شلوار ورزش
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
differebtial settlements نشستهای متفاوت
re-routed ارسال در یک متفاوت
other متفاوت دیگری
continuous tone نقطههای متفاوت
differentiated products کالاهای متفاوت
others متفاوت دیگری
re route ارسال در یک متفاوت
re-route ارسال در یک متفاوت
unlike signs علامتهای متفاوت
re-routes ارسال در یک متفاوت
re-routing ارسال در یک متفاوت
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
jodhpur شلوار چسبان سواری
shortest شلوار کوتاه تنکه
oxford bags شلوار خیلی گشاد
oxbags شلوار خیلی گشاد
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
pedal pushers شلوار کوتاه زنانه
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
chaps شلوار بی خشتک گاوداران
shorter شلوار کوتاه تنکه
short شلوار کوتاه تنکه
gaskin شلوار زیر جامه
panties شلوار زیر کوتاه
outsize اندازه متفاوت با عادی
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
far cry <idiom> چیزی کاملا متفاوت
change متفاوت ساختن چیزی
changed متفاوت ساختن چیزی
changes متفاوت ساختن چیزی
changing متفاوت ساختن چیزی
another kettle of fish <idiom> کاملا متفاوت از دیگری
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
to tuck one's shirt in پیراهن را توی شلوار کردن
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
galligaskins ساق پوش شلوار کوتاه
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
ranged تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranges تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
differently بطریق دیگر بطور متفاوت
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
jean شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
creases خط اطوی شلوار چین دار کردن
creased خط اطوی شلوار چین دار کردن
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
creasing خط اطوی شلوار چین دار کردن
crease خط اطوی شلوار چین دار کردن
crossfertilize پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
combo box ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
uniquely آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
unique آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
to try something completely new <idiom> چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
weighted bit هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart. <idiom> ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
carriers روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
rests دیگران
rest دیگران
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
gateway اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateways اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
et al مخفف و دیگران
regrad for others ملاحظه دیگران
asides جدااز دیگران
regard for others ملاحظه دیگران
regard for others رعایت دیگران
regard for others واهمه از دیگران
What do the others say? دیگران چه می گویند؟
aside جدااز دیگران
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
gateway نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
gateways نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
dummy الت دست دیگران
prevenance توجه باحتیاجات دیگران
mind reader کاشف افکار دیگران
prepotent نیرومندتر از دیگران غالب
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
as a warning to others برای عبرت دیگران
under one's belt <idiom> استفاده از تجارب دیگران
steal one's thunder <idiom> قاپیدن کلام دیگران
infringer متخطی به حقوق دیگران
take after <idiom> مثل دیگران رفتارکردن
individualizing از دیگران جدا کردن
individualizes از دیگران جدا کردن
individualized از دیگران جدا کردن
individualize از دیگران جدا کردن
individualising از دیگران جدا کردن
infringement on others rights تخطی به حقوق دیگران
individualised از دیگران جدا کردن
draw away دیگران را پست سرگذاشتن
mind readers کاشف افکار دیگران
dummies الت دست دیگران
mind reading کشف افکار دیگران
to live at the expense of society بار دیگران شدن
individualises از دیگران جدا کردن
to pull the strings دیگران را الت قراردادن
vicarious saccifice خودش به جای دیگران
spoiler محل عیش دیگران
breached تجاوز به حقوق دیگران
breaches تجاوز به حقوق دیگران
spoilsman محل عیش دیگران
an outrage upon justice پایمال سازی حق دیگران
breach تجاوز به حقوق دیگران
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to trespass بحقوق دیگران تجاوز کردن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
competition clause شرط ممانعت از دخول دیگران
to act independently of others کاری به کار دیگران نداشتن
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
To put ones nose into other peoples affairs . درکار دیگران فضولی کردن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
draw away جلوتر از دیگران حرکت کردن
to i. upo other's rights بحقوق دیگران تجاوز کردن
i do not know;try the others من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com