Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
Other Matches
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
Stop pushing!
هل ندهید!
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
let it go hang
اهمیت ندهید
never mind
اهمیت ندهید
Please be unbiased(fair,objective).
تعصب بخرج ندهید
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
Do not let this opportunity slip.Do not lose ( pass up ) this opportunity .
این فرصت را از دست ندهید
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
Don't let making a living prevent you from making a life.
اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
reliance
تکیه
accenting
تکیه
accented
تکیه
enclitic
بی تکیه
emphasis
تکیه
lolled
لم تکیه
accent
تکیه
accents
تکیه
accumbency
تکیه
atonic
بی تکیه
recumbency
تکیه
lolls
لم تکیه
lolling
لم تکیه
leaning
تکیه
leanings
تکیه
loll
لم تکیه
unaccented
بی تکیه
support
تکیه گاه
saddle bearer
تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
accentual
تکیه دار
stand
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
postpositive
الحاقی و بی تکیه
counterfort
دیوار تکیه
insists
تکیه کردن بر
insisting
تکیه کردن بر
insisted
تکیه کردن بر
insist
تکیه کردن بر
bridge seat
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
prop
تکیه گاه
recline
تکیه کردن
backrest
تکیه گاه
mahlstick
تکیه دست
maulstick
تکیه دست
arm rest
تکیه گاه
reclines
تکیه کردن
point of support
تکیه گاه
reclined
تکیه کردن
bearing
تکیه گاه
lean
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
propping
تکیه گاه
leaned
تکیه کردن
leaned
تکیه زدن
rests
تکیه دادن
rely
تکیه کردن
anchor
تکیه گاه
fulcrum
تکیه گاه
rests
تکیه گاه
relied
تکیه کردن
relies
تکیه کردن
relying
تکیه کردن
anchoring
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
to throw oneself on
تکیه کردن بر
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
slump over
تکیه زدن
support roller
تکیه گاه
bolster
تکیه دادن
leans
تکیه کردن
bolstered
تکیه دادن
leans
تکیه زدن
bolsters
تکیه دادن
to base one self
تکیه کردن
heel rest
تکیه گاه
rest
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
propped
تکیه گاه
catch-phrase
تکیه کلام
stay
تکیه مهار
stayed
تکیه مهار
rest
تکیه دادن
propped
تیر شمع تکیه
bearing stress
تنش تکیه گاهی
bow hand
دسته تکیه گاه
prop
تیر شمع تکیه
propping
تیر شمع تکیه
bearing width
عرض تکیه گاه
abutment
تکیه گاه نیمپایه
accentually
مطابق تکیه صدا
accumbent
تکیه کننده سرغذا
accumbent
تکیه دار خوابیده
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
arch abutment
تکیه گاه قوس
leaned
تکیه دادن بطرف
lean
تکیه دادن بطرف
leans
تکیه دادن بطرف
journals
تکیه گاه اصلی
journal
تکیه گاه اصلی
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
bearing plate
صفحه تکیه گاه
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
bench wall
دیوار تکیه گاه
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
seat bars
میلههای تکیه گاه
armpit
تکیه گاه ارنج
armpits
تکیه گاه ارنج
restraining support
تکیه گاه گیردار
slogan
تکیه کلام شعار
slogans
تکیه کلام شعار
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
simple support
تکیه گاه ساده
solid support
تکیه گاه جامد
rest
تکیه گاه استراحت
rests
تکیه گاه استراحت
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
support pression
فشار تکیه گاه
support
تکیه گاه پایه
support conditions
شرایط تکیه گاهی
hinged support
تکیه گاه مفصلی
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
lateral support
تکیه گاه جانبی
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
lateral support
تکیه گاه کناری
free support
تکیه گاه ازاد
fixed support
تکیه گاه گیردار
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
core print
تکیه گاه ماهیچه
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
direct support
تکیه گاه بی واسطه
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
movable support
تکیه گاه متحرک
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
staddle
چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
stretcher
تکیه گاه پای پاروزن
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
support
تکیه گاه تصدیق کردن
stretchers
تکیه گاه پای پاروزن
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
spanning
فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
span
فاصله دو تکیه گاه تیر
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
accentuation
بکار بردن ایین تکیه صدا
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
benchrest
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
slug
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
slugged
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
slugs
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slab for bearing
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
casement
پنجره
biforus
دو پنجره
biforis
دو پنجره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com