| Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| anchored |
به چیزی بسته شده تکیه داده شده |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| packet |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
| packets |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
| to lean something against something |
چیزی را به چیزی تکیه دادن |
| multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
| to lean against something |
تکیه زدن به چیزی |
| modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| packets |
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند |
| data packet |
منبع ارسال سری داده در یک بسته |
| packet |
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند |
| interfaces |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
| interface |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
| hops |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
| hop |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
| hopped |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
| hopping |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
| dbase iii |
بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای |
| routines |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
| routinely |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
| routine |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
| envelopes |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
| envelope |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
accented |
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
| accents |
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
| accenting |
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
accent |
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
| wraparound |
کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند |
| packets |
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها |
| packet |
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها |
| electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
| handy dandy |
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه |
| flags |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
| flag |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
| headers |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
| header |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
| frame |
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر |
| enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
| unpacking |
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی |
| unpack |
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی |
| unpacks |
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی |
| forwarded |
که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند |
| forward |
که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند |
| TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
| information [on] about somebody] [something] |
داده ها [در باره کسی یا چیزی] |
| enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
| length |
طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست |
| lengths |
طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست |
| allottee |
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده |
| envelope |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
| envelopes |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
| tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
| graphical |
مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است |
| Make sure you give it back. |
حتما [آن چیز را] به من برگردانید. [چیزی که به کسی قرض داده می شود.] |
| dangerous goods by road agreement |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
| full |
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب |
| fullest |
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب |
| packaging |
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها |
| views |
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است |
| restrict |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
| restricting |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
overlap |
جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند |
| restricts |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
| overlaps |
جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند |
| view |
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است |
| viewing |
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است |
| viewed |
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است |
| overlapped |
جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند |
| child window |
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود |
| gift wrap |
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن |
| reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
| paralleled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallel |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallel |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallelling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallelling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallelled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallels |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallelled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallels |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| paralleled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| paralleling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| paralleling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| source |
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد |
| searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| defines |
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| defining |
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی |
| defined |
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی |
| define |
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی |
| tails |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
| tailed |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
| tail |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
| data preparation |
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها |
| data processing |
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها |
| slated items |
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته |
| privacy |
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند |
| CD |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
| CDs |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
| sql |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
| structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
accent |
تکیه |
| loll |
لم تکیه |
| reliance |
تکیه |
| enclitic |
بی تکیه |
| accents |
تکیه |
| unaccented |
بی تکیه |
accented |
تکیه |
| accenting |
تکیه |
| atonic |
بی تکیه |
| leanings |
تکیه |
| emphasis |
تکیه |
| lolls |
لم تکیه |
| lolling |
لم تکیه |
| recumbency |
تکیه |
| lolled |
لم تکیه |
| accumbency |
تکیه |
| leaning |
تکیه |
| to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
| queried |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| query |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| querying |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| queries |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| lean |
تکیه زدن |
| anchors |
تکیه گاه |
| counterfort |
دیوار تکیه |
| anchorages |
تکیه گاه |
| to base one self |
تکیه کردن |
| saddle bearer |
تکیه گاه |
| recline |
تکیه کردن |
| propping |
تکیه گاه |
| relying |
تکیه کردن |
| relies |
تکیه کردن |
| maulstick |
تکیه دست |
| relied |
تکیه کردن |
| propped |
تکیه گاه |
| lean |
تکیه کردن |
| rely |
تکیه کردن |
| accentual |
تکیه دار |
| bridge seat |
تکیه گاه |
| mahlstick |
تکیه دست |
| insists |
تکیه کردن بر |
| insisted |
تکیه کردن بر |
| insist |
تکیه کردن بر |
| arm rest |
تکیه گاه |
| boilerplate |
تکیه کلام |
| backrest |
تکیه گاه |
| bearing |
تکیه گاه |
| rests |
تکیه گاه |
| anchoring |
تکیه گاه |
| support roller |
تکیه گاه |
anchor |
تکیه گاه |
| insisting |
تکیه کردن بر |
| support bearing |
تکیه گاه |
| stand |
تکیه گاه |
| fulcrum |
تکیه گاه |
| leans |
تکیه زدن |
| to throw oneself on |
تکیه کردن بر |
| anchorage |
تکیه گاه |
heel rest |
تکیه گاه |
| rests |
تکیه دادن |
| leans |
تکیه کردن |
| catch-phrases |
تکیه کلام |
| catch-phrase |
تکیه کلام |
| point of support |
تکیه گاه |
slump over |
تکیه زدن |
rest |
تکیه گاه |
| postpositive |
الحاقی و بی تکیه |
rest |
تکیه دادن |
| stayed |
تکیه مهار |
support |
تکیه گاه |
| prop |
تکیه گاه |
| bolsters |
تکیه دادن |
| to lean on a reed |
تکیه بر اب کردن |
| bolstered |
تکیه دادن |
| reclined |
تکیه کردن |
bolster |
تکیه دادن |
| leaned |
تکیه زدن |
| stay |
تکیه مهار |
| reclines |
تکیه کردن |
| leaned |
تکیه کردن |
| destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| bearing pressure |
فشار تکیه گاهی |
| bench wall |
دیوار تکیه گاه |
| bearing stress |
تنش تکیه گاهی |
| direct support |
تکیه گاه بی واسطه |
| bearing width |
عرض تکیه گاه |
| fixed support |
تکیه گاه گیردار |
| bearing plate |
صفحه تکیه گاه |
| bow hand |
دسته تکیه گاه |