English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (24 milliseconds)
English Persian
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Other Matches
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
bribes تطمیع کردن رشوه
bribing تطمیع کردن رشوه
bribed تطمیع کردن رشوه
bribe تطمیع کردن رشوه
corrupt معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupted معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupts معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupting معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
Every man has his price . هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
incorruptibly با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
quantum meruit کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
adding قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
corrupting رشوه دادن رشوه خوار
corrupt رشوه دادن رشوه خوار
corrupted رشوه دادن رشوه خوار
corrupts رشوه دادن رشوه خوار
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
boilerplating قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
hallmarks عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Good grief! <idiom> این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
insertion point نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
key signature گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
planch صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
bribed رشوه دادن
bribe رشوه دادن
bribery رشوه دادن
bribes رشوه دادن
tamper رشوه دادن
get at رشوه دادن
tamper with رشوه دادن
give a bribe to رشوه دادن به
pull strings <idiom> رشوه دادن
pay-off <idiom> رشوه دادن
kickback <idiom> رشوه دادن
bribing رشوه دادن
to get at رشوه دادن
palm کش رفتن رشوه دادن
palms کش رفتن رشوه دادن
to oil one's hand به کسی رشوه دادن
barrator قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
grease چرب کردن رشوه دادن
greasing چرب کردن رشوه دادن
greased چرب کردن رشوه دادن
suspend دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
To oil someones palm. سبیل کسی را چرب کردن ( رشوه دادن )
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
He is open to bribery. اهل رشوه (رشوه گیری) است
riboflavin ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
treating جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
gollies حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
golly حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
aprons لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
clipboard قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboards قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
add قرار دادن اشکال کنار هم
shunted تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunt تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunts تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
adds قرار دادن اشکال کنار هم
adding قرار دادن اشکال کنار هم
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
overexpose بیش از اندازه لازم در معرض نورو غیره قرار دادن
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
ribbon تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
ribbons تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
SGML استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
TCP/IP پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
stud حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
cash crop محصولی که برای فروش فرآوری میشود
allurement تطمیع
annunciator ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
probationers زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
this work is palling on me اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود
probationer زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
truces وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
baits مایه تطمیع
bribe تطمیع کردن
luring وسیله تطمیع
decoys وسیله تطمیع
decoy وسیله تطمیع
decoyed وسیله تطمیع
bait مایه تطمیع
lure وسیله تطمیع
bribed تطمیع کردن
lure فریب تطمیع
baited مایه تطمیع
lured وسیله تطمیع
bribes تطمیع کردن
lured فریب تطمیع
decoying وسیله تطمیع
lures وسیله تطمیع
lures فریب تطمیع
gudgeon وسیله تطمیع
bribing تطمیع کردن
buys تطمیع کردن
buy تطمیع کردن
buy off تطمیع کردن
luring فریب تطمیع
incurved تو گذاشته
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
corsages دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
scratch file ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
corsage دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
wharfage وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
mac کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
metacompilation کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
macs کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
promotion money دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
yard man کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
enticed تطمیع بدام کشیدن
entice تطمیع بدام کشیدن
baiter تطمیع و وسوسه کننده
entices تطمیع بدام کشیدن
allure تطمیع کردن شیفتن
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
of ripe years پابسن گذاشته
in pawn گرو گذاشته
included تو گذاشته تو مانده
new laid تازه گذاشته
new-laid تازه گذاشته
uberstreichen لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
contact party گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
verification fire تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
built up frog قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
pontage مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
dry ginger نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
redundant قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
wine palm هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
seek بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
seeks بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com