English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
English Persian
multi jet blowpipe بوری چند شعله
Other Matches
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
blowpipes بوری
blow pipe بوری
blond بوری
blowpipe بوری
oxy hydrogen blowpipe بوری زرگری
blow torch بوری زرگری یا جوشکاری نیچه
flare شعله زنی شعله
flares شعله زنی شعله
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
aflame شعله ور
flame proof ضد شعله
flashproof ضد شعله
heating flame شعله
bonefire شعله
flame شعله
flameless بی شعله
flames شعله
aphlogistic بی شعله
afire شعله ور
flaring شعله ور
alight شعله ور
inflammable شعله ور
alighted شعله ور
flaming شعله ور
alighting شعله ور
flamy شعله ور
flameproof ضد شعله
alights شعله ور
ingle شعله
fire point نقطه شعله
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
positive glow شعله اندی
positive glow شعله مثبت
white flame شعله سفید
reducing flame شعله احیاگر
commissioning pennant پرچم شعله
calenture شعله ور شدن
torch cutting [برشکاری شعله ای]
oxidizing flame شعله اکساینده
oriflamme شعله زرین
lurid flame شعله تیره
gaslight شعله گاز
flashproof لباس ضد شعله
flashless charges خرج بی شعله
flash suppressor شعله پوش
flareback پس زهنی شعله
flamy شعله مانند
lurid flame شعله دودنما
flame test محک شعله
flame holder شعله نگهدار
flame damper شعله خفه کن
flame thrower شعله افکن
fire thrower شعله افکن
neutral flame شعله خنثی
falmethrower شعله افکن
inflammation شعله ور سازی
flashback برگشت شعله
flashback پس زدن شعله
backfiring پس زدن شعله
backfire پس زدن شعله
backfires پس زدن شعله
backfired پس زدن شعله
flashbacks پس زدن شعله
flamboyant شعله دار
flashbacks برگشت شعله
flamboyant شعله مانند
anode glow شعله اندی
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
multi flame burner اجاق چند شعله
flameproof عایق شعله ضد اتش
reducer کم کننده شعله یا حرارت
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
muzzle bell شعله پوش شیپوری
inflammable قابل شعله ورشدن
powder cutting برش توسط شعله
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
flashless charges خرج کم کننده شعله
backblast شعله عقب نشینی
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
blind coal زغال سنگ بی شعله
flame harden با شعله سخت کردن
flame scraf با شعله پهن کردن
flashback screen توری مانع شعله
flash reducer کم کننده شعله باروت
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
flames شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
flame شعله زدن زبانه کشیدن
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com