English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
to bill and coo بوسه بازی کردن
Other Matches
canoodles ماچ و بوسه کردن
canoodled ماچ و بوسه کردن
canoodle ماچ و بوسه کردن
canoodling ماچ و بوسه کردن
to smother with kisses غرق بوسه کردن
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kissing بوسه
kiss بوسه
osculation بوسه
kisses بوسه
kissed بوسه
buss بوسه
kissed بوسه زدن
kissing بوسه زدن
kiss بوسه زدن
pax بوسه اشتی
kisses بوسه زدن
she gave me a kiss برروی من بوسه داد
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
smile played on his lips تبسم برلبانش بوسه میزد
She showered kisses on me . مرا غرق بوسه کرد
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
quibble زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
to play fair مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
quibbling زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
bump بازی کردن
played رل بازی کردن
play بازی کردن
actuble بازی کردن
play-act بازی کردن
play-acted بازی کردن
gallant زن بازی کردن
play-acts بازی کردن
play رل بازی کردن
move بازی کردن
playact رل بازی کردن
moved بازی کردن
played بازی کردن
toys بازی کردن
plays بازی کردن
twiddle بازی کردن
plays رل بازی کردن
twiddled بازی کردن
twiddles بازی کردن
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
playing بازی کردن
twiddling بازی کردن
headwork با سر بازی کردن
toy بازی کردن
playing رل بازی کردن
moves بازی کردن
miscast بد بازی کردن
rink یخ بازی کردن
rinks یخ بازی کردن
play-acting بازی کردن
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
personifies رل دیگری بازی کردن
skis اسکی بازی کردن
mountebanks حقه بازی کردن
to fly a kite سفته بازی کردن
misplay ناشیانه بازی کردن
gamble سفته بازی کردن
playing تفریح بازی کردن
tricked حقه بازی کردن
tricking حقه بازی کردن
ski اسکی بازی کردن
fence شمشیر بازی کردن
to play soccer فوتبال بازی کردن
start up <idiom> بازی را شروع کردن
plays تفریح بازی کردن
personify رل دیگری بازی کردن
personifying رل دیگری بازی کردن
trick حقه بازی کردن
mountebank حقه بازی کردن
personified رل دیگری بازی کردن
gambles سفته بازی کردن
gambled سفته بازی کردن
skied اسکی بازی کردن
fences شمشیر بازی کردن
kite سفته بازی کردن
played تفریح بازی کردن
left-handed با دست چپ بازی کردن
court عشق بازی کردن
bowls باتوپ بازی کردن
card ورق بازی کردن
equivocate زبان بازی کردن
prevaricating زبان بازی کردن
cards ورق بازی کردن
equivocates زبان بازی کردن
equivocating زبان بازی کردن
prevaricate زبان بازی کردن
prevaricates زبان بازی کردن
To play cards . ورق بازی کردن
kites سفته بازی کردن
to make love عشق بازی کردن
to look oneself again پشم بازی کردن
play تفریح بازی کردن
war game بازی جنگ کردن
to play football فوتبال بازی کردن
piddles باخوراک بازی کردن
spoof حقه بازی کردن
bowl باتوپ بازی کردن
piddled باخوراک بازی کردن
piddle باخوراک بازی کردن
criminal court عشق بازی کردن
prevaricated زبان بازی کردن
favouritism پارتی بازی کردن
play out تا اخر بازی کردن
play fair مردانه بازی کردن
skate اسکیت بازی کردن
to play marbles مهره بازی کردن
skates اسکیت بازی کردن
spar مشت بازی کردن
to play ball توپ بازی کردن
playact در تاتر بازی کردن
equivocated زبان بازی کردن
showboat نمایشی بازی کردن
drabber جنده بازی کردن
drabbest جنده بازی کردن
drab جنده بازی کردن
to play for love سر هیچ بازی کردن
yo-yo یویو بازی کردن
shinny شینی بازی کردن
shinney شینی بازی کردن
skated اسکیت بازی کردن
sparred مشت بازی کردن
to skip rope بند بازی کردن
to play at chess شطرنج بازی کردن
flimflam حقه بازی کردن
spoofs حقه بازی کردن
fornicate : فاحشه بازی کردن
palter زبان بازی کردن
thimblerig شعبده بازی کردن
fornicated : فاحشه بازی کردن
fornicates : فاحشه بازی کردن
fornicating : فاحشه بازی کردن
spars مشت بازی کردن
yo-yos یویو بازی کردن
taw تیله بازی کردن
To play ones part . نقش خودرا بازی کردن
footle لودگی یا بازی کردن پایگکوبی
performs بازی کردن نمایش دادن
speculate احتکارکردن سفته بازی کردن
To spend recklessly ( prodigally ) . گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
speculates احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated احتکارکردن سفته بازی کردن
to play up درست و حسابی بازی کردن
to play for love تفریحی یا عشقی بازی کردن
speculating احتکارکردن سفته بازی کردن
to play at d. تخته نرد بازی کردن
wench فاحشه دختر بازی کردن
to play square راست وحسینی بازی کردن
sewsaw الله کلنگ بازی کردن
see-saws الا کلنگ بازی کردن
teetered الله کلنگ بازی کردن
carpetbag سیاست بازی ودغلکاری کردن
see-sawing الا کلنگ بازی کردن
warm up دست گرمی بازی کردن
see-sawed الا کلنگ بازی کردن
teeter الله کلنگ بازی کردن
see-saw الا کلنگ بازی کردن
teeters الله کلنگ بازی کردن
wenches فاحشه دختر بازی کردن
fowling روبه بازی یادوروئی کردن
performed بازی کردن نمایش دادن
romp با جیغ وداد بازی کردن
philander زن بازی کردن دنبال زن افتادن
play cat and mouse with someone <idiom> موش و گربه بازی کردن
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
warm up <idiom> گرم کردن (برای بازی)
acted بازی کردن نمایش دادن
romps با جیغ وداد بازی کردن
romping با جیغ وداد بازی کردن
romped با جیغ وداد بازی کردن
To play (trifle) with someones feeling. با احساسات کسی بازی کردن
to spar at each other باهم مشت بازی کردن
perform بازی کردن نمایش دادن
to toy with one's food با غذای خود بازی کردن
to play computer games بازی های کامپیوتری کردن
sported نمایش تفریحی بازی کردن
teetering الله کلنگ بازی کردن
sport نمایش تفریحی بازی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com