English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
English Persian
airlift بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifted بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifts بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
Other Matches
air cool بوسیلهء هوا سرد کردن
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
enfleurage عطرگیری بوسیلهء روغنهای جاذبinflame
autobiography نگارش شرح زندگی شخصی بوسیلهء خود او
autobiographies نگارش شرح زندگی شخصی بوسیلهء خود او
apomixis تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
acupuncture روش چینی بی حس سازی بوسیلهء فروکردن سوزن در بدن
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crash land سقوط کردن هواپیما
cocooning رنگ کردن هواپیما
crashingly سقوط کردن هواپیما
change over عوض کردن [هواپیما]
crash-landed سقوط کردن هواپیما
crashing سقوط کردن هواپیما
crashes سقوط کردن هواپیما
crash-landing سقوط کردن هواپیما
crash سقوط کردن هواپیما
crashed سقوط کردن هواپیما
crash-land سقوط کردن هواپیما
crash-lands سقوط کردن هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
aborts سقوط کردن موشک یا هواپیما
take off برداشتن پرواز کردن هواپیما
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
abort سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting سقوط کردن موشک یا هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
cocooning اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
picketing شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
wrecking لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
steering روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
wreck لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
ramp محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
bail out به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
ranges تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
charging point محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
whip stall شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
airplane هواپیما
plane هواپیما
one aircraft was shot down یک هواپیما
air craft هواپیما
airplanes هواپیما
aeroplane هواپیما
flight هواپیما
anti-aircraft ضد هواپیما
aircraft هواپیما
aeroplanes هواپیما
tailplane دم هواپیما
planing هواپیما
air plane هواپیما
airplain هواپیما
escadrille 6 هواپیما
planes هواپیما
flying machine هواپیما
planed هواپیما
captain فرمانده هواپیما
aircraft gun laying رادار هواپیما
hijacker هواپیما ربا
fuselages دماغه هواپیما
fuselages بدنه هواپیما
planing صاف هواپیما
hijackings هواپیما ربائی
roll out سر خوردن هواپیما
captaining فرمانده هواپیما
hijackers هواپیما ربا
captains فرمانده هواپیما
altitude ارتفاع هواپیما
hijacking هواپیما ربائی
altitudes ارتفاع هواپیما
port فرودگاه هواپیما
agl رادار هواپیما
aircraft arrestment مهارکردن هواپیما
crew member خدمه هواپیما
plane صاف هواپیما
captained فرمانده هواپیما
rudder bar فرمان هواپیما
hangars اشیانه هواپیما
planed صاف هواپیما
planes صاف هواپیما
fuselage دماغه هواپیما
fuselage بدنه هواپیما
aeromechanic مکانیک هواپیما
path of flight مسیر هواپیما
hangar اشیانه هواپیما
aerocommander نوعی هواپیما
airscrew ملخ هواپیما
axial of an aircraft محور هواپیما
albatrose یک نوع هواپیما
bail out پریدن از هواپیما
crews خدمه هواپیما
crewing خدمه هواپیما
ground crew کارکنان هواپیما
landings نشستن هواپیما
load بارمهمات هواپیما
landings فرودگاه هواپیما
airframe بدنهء هواپیما
airframe اسکلت هواپیما
airframe شاسی هواپیما
airframe بدنه هواپیما
air hostess مهماندار هواپیما
loads بارمهمات هواپیما
landing فرودگاه هواپیما
landing نشستن هواپیما
crewed خدمه هواپیما
crew خدمه هواپیما
leading line خط هدایت هواپیما
invention of the aeroplane اختراع هواپیما
screw ملخ هواپیما
arresting sheave پل مهار هواپیما
airman خدمه هواپیما
airmen خدمه هواپیما
flaps باله هواپیما
avgas بنزین هواپیما
aerodromes فرودگاه هواپیما
aerodrome فرودگاه هواپیما
axes of an airplane محورهای هواپیما
flap باله هواپیما
flapped باله هواپیما
avigation فن هدایت هواپیما
aviation gasoline بنزین هواپیما
aviation fuel سوخت هواپیما
screws ملخ هواپیما
aircraft repair تعمیر هواپیما
aircraft records اسناد هواپیما
aircraft specification خصوصیات هواپیما
aircraft structure ساختمان هواپیما
flight manifest بارنامه هواپیما
aircraft log book بایگانیها هواپیما
propeller ملخ هواپیما
aircraft engine موتور هواپیما
aircraft inspection بازرسی هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
wingspans طول بالهای هواپیما
dive angle زاویه شیرجه هواپیما
The plan landed . هواپیما بزمین نشست
machmeter ماخ سنج هواپیما
run یک راه عکسبرداری هواپیما
overshoots فرود ناقص هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com