Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English
Persian
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
Other Matches
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
wet down
اب پاشی کردن
sprinkles
گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkled
گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkle
گلنم زدن اب پاشی کردن
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
spraying
سم پاشی
sprays
سم پاشی
sprinkling
آب پاشی
sand blasting
شن پاشی
spray
سم پاشی
sprayed
سم پاشی
sand blasting
ماسه پاشی
aspersion
اب پاشی و اب افشانی
sand dressing
ماسه پاشی
baiting
دانه پاشی
foam sprinkler system
شبکه کف پاشی
mulching
مالچ پاشی
paint spraying equipment
تجهیزات رنگ پاشی
sand blast unit
واحد ماسه پاشی
sand blasting practice
عملیات ماسه پاشی
sand blast nozzle
شیپوره ماسه پاشی
libation
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
lyophilization
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
stirrup pump
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
بوسیله کلون محکم کردن
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
lixiviate
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
maieutics
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
by the instrumentality of
بوسیله
per
بوسیله
at the hand of
بوسیله
with
بوسیله
by
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
via
بوسیله
perprep
بوسیله
of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
thruogh the a of
بوسیله
by dint of
بوسیله
municipally
بوسیله شهرداری
electrically
بوسیله برق
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
تفال بوسیله اب
by wire
بوسیله تلگراف
per pais
بوسیله مملکت
by the f.
بوسیله لمس
by depty
بوسیله نماینده
per pais
بوسیله کشور
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
seagirt
محصور بوسیله دریا
churn
بوسیله اسباب گردنده
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
churns
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
intuitively
بوسیله درک مستقیم
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
aeromancy
تفال بوسیله هوا
pouring
تراوش بوسیله ریزش
in propria persona
بوسیله خود شخص
poured
تراوش بوسیله ریزش
pour
تراوش بوسیله ریزش
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
windswept
بوسیله باد جاروشده
dragonnades
بوسیله سواره نظام
postage
حمل بوسیله پست
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
windblown
در حرکت بوسیله باد
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
electric chair
اعدام بوسیله برق
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
electromotive
متحرک بوسیله برق
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pours
تراوش بوسیله ریزش
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipage
ترابری بوسیله لوله
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
self service
کمک بوسیله خود شخص
self-service
کمک بوسیله خود شخص
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
rainwash
شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
rainwash
شسته شده بوسیله باران
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
the block
مردن بوسیله گردن زنی
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com