English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
English Persian
ambulance بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
Other Matches
ambulances امبولانس
ambulance امبولانس
ambulance car امبولانس
motor ambulance امبولانس
air ambulance امبولانس هوایی
air ambulance هواپیمای امبولانس
ambulance station ایستگاه امبولانس
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
garotte اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons افق فکری بوسیله افق محدود کردن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
perprep بوسیله
whereby که بوسیله ان
wherewithal که بوسیله ان
at the hand of بوسیله
of بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
via بوسیله
by dint of بوسیله
thruogh the a of بوسیله
with بوسیله
by بوسیله
per بوسیله
electrically بوسیله برق
municipally بوسیله شهرداری
hydromancy تفال بوسیله اب
per pais بوسیله کشور
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
by depty بوسیله نماینده
by the f. بوسیله لمس
by wire بوسیله تلگراف
per pais بوسیله مملکت
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
diathermy معالجه بوسیله حرارت
electromotive متحرک بوسیله برق
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
dragonnades بوسیله سواره نظام
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration پالایش بوسیله تراوش
windswept بوسیله باد جاروشده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
churns بوسیله اسباب گردنده
pour تراوش بوسیله ریزش
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
to pick thanks بوسیله سخن چینی
pipe down بوسیله شیپور یا نای
semaphore مخابره بوسیله پرچم
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
electric chair اعدام بوسیله برق
churn بوسیله اسباب گردنده
windblown در حرکت بوسیله باد
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
pipage ترابری بوسیله لوله
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
intuitively بوسیله درک مستقیم
churned بوسیله اسباب گردنده
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pours تراوش بوسیله ریزش
seagirt محصور بوسیله دریا
pouring تراوش بوسیله ریزش
poured تراوش بوسیله ریزش
pipeage ترابری بوسیله لوله
aeromancy تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
postage حمل بوسیله پست
radar scan مراقبت بوسیله رادار
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona بوسیله خود شخص
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
by no one else از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
hit wicket انداختن میله بوسیله خودتوپزن
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
soak بوسیله مایع اشباع شدن
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self service کمک بوسیله خود شخص
cathodogeaph بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
argon arc welding جوش قوسی بوسیله گازارگون
luring بوسیله تطمیع بدام انداختن
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
memoria technica فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
lures بوسیله تطمیع بدام انداختن
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
self-service کمک بوسیله خود شخص
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
waterborne حمل شده بوسیله اب اب برد
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
lured بوسیله تطمیع بدام انداختن
wirephoto بوسیله بی سیم عکس فرستادن
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
lightproof غیرقابل نفوذ بوسیله نور
rainwash شسته شده بوسیله باران
the block مردن بوسیله گردن زنی
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
suicide bombing قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide attack قصد کشت بوسیله خودکشی
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
steam propulsion of ships راندن کشتی ها بوسیله بخار
seaborne بوسیله کشتی حمل شده
incuse نقش شده بوسیله چکش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com