Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
English
Persian
electrically
بوسیله برق
Search result with all words
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
strike
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
lock
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
locks
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
evaporated milk
شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
wherewithal
که بوسیله ان
wherewithal
چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
postage
حمل بوسیله پست
with
بوسیله
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
egg
بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
via
بوسیله
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
assembling
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
per
بوسیله
electrolysis
تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
ultraviolet
ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش
lug
اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
lugged
اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
lugging
اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
lugs
اویزه دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یابیاویزند
ambulance
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
self service
کمک بوسیله خود شخص
self-service
کمک بوسیله خود شخص
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
laser
اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
lasers
اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
pull back
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-back
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-backs
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
locomotion
نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
suction
جذب بوسیله مکیدن جذب
nutriment
کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
nutriments
کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
subletting
بمناقصه گذاردن کار بوسیله پیمانکار دست اول
log
بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
logs
بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
limelight
قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
by
بوسیله
accessory
که به یک کامپیوتر وصل است یا بوسیله آن استفاده میشود
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
dropouts
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
self-appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
churn
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
churns
بوسیله اسباب گردنده
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pour
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
pouring
تراوش بوسیله ریزش
pours
تراوش بوسیله ریزش
Other Matches
perprep
بوسیله
of
بوسیله
by dint of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
by the instrumentality of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
at the hand of
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
per pais
بوسیله کشور
municipally
بوسیله شهرداری
by the f.
بوسیله لمس
by wire
بوسیله تلگراف
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
per pais
بوسیله مملکت
hydromancy
تفال بوسیله اب
by depty
بوسیله نماینده
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
electric chair
اعدام بوسیله برق
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
electromotive
متحرک بوسیله برق
seagirt
محصور بوسیله دریا
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
dragonnades
بوسیله سواره نظام
intuitively
بوسیله درک مستقیم
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
pipage
ترابری بوسیله لوله
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
pipeage
ترابری بوسیله لوله
windblown
در حرکت بوسیله باد
in propria persona
بوسیله خود شخص
aeromancy
تفال بوسیله هوا
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
windswept
بوسیله باد جاروشده
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
incuse
نقش شده بوسیله چکش
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
memoria technica
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
rainwash
شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash
شسته شده بوسیله باران
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
the block
مردن بوسیله گردن زنی
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
to buy something at an auction
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
latch
بوسیله کلون محکم کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
roentgenoscope
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
galanty show
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
gamogenetic
پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
to shield
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
police states
اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
electrotype
جاپ بوسیله برق گراورسازی برقی
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
photosensitize
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
sea borne goods
کالای حمل شده بوسیله دریا
pipage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
schizogenesis
تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
pipeage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
lighterage
حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
homologate
تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
procrustean
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
pyrocondensation
تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
hypnotherapy
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
rhapsodic
سروده شده بوسیله دوره گرد
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
rhabdomancy
پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
he voted by proxy
بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
ratchet wheel
چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
pocket veto
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
polices
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
radiobroadcast
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
wind pollinated
گرده افشانی شده بوسیله باد
andromeda
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
police
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to skype somebody
به کسی با
[بوسیله]
سکایپ زنگ زدن
derelict
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
autogamy
لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
water fast
غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
trabeation
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeated
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
towline
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
tonsillectomy
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
policed
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
police state
اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
catharsis
تصفیه وتزکیه نفس بوسیله هنر
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
wirephoto
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
airborne
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
to call somebody through
[via]
[over]
Skype
به کسی با
[بوسیله]
سکایپ زنگ زدن
acid corrosion of concrete
خورده شدن بتن بوسیله اسید
to sue out a writ
حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to knit up
بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
septicemia
عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
to draw cuts
بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
electrocardiogram
ثبت ضربان قلب بوسیله برق
electroanalysis
تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
concupiscible
تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
signifiable
قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
phototherapy
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
diplococcal
ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
self constituted
تشکیل شده بوسیله نفس خود
self fruitful
تولید مثل بوسیله گرده خود
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
diplococcic
ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
rogation
تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
I was bitten by a dog.
من توسط
[بوسیله]
سگی گاز گرفته شدم.
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
walk the plank
<idiom>
مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
schizogony
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
paedogenesis
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
oblique projection
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
necromantic
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com