Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (20 milliseconds)
English
Persian
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
Other Matches
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
lyophilization
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
بوسیله کلون محکم کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
policed
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
polices
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to shield
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
garrote
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
wherewithal
که بوسیله ان
of
بوسیله
at the hand of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
via
بوسیله
perprep
بوسیله
with
بوسیله
by
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
by dint of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
per
بوسیله
by wire
بوسیله تلگراف
electrically
بوسیله برق
by the f.
بوسیله لمس
by depty
بوسیله نماینده
per pais
بوسیله مملکت
hydromancy
تفال بوسیله اب
per pais
بوسیله کشور
municipally
بوسیله شهرداری
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
poured
تراوش بوسیله ریزش
electric chair
اعدام بوسیله برق
pour
تراوش بوسیله ریزش
postage
حمل بوسیله پست
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
aeromancy
تفال بوسیله هوا
windblown
در حرکت بوسیله باد
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
electromotive
متحرک بوسیله برق
intuitively
بوسیله درک مستقیم
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
pours
تراوش بوسیله ریزش
dragonnades
بوسیله سواره نظام
pouring
تراوش بوسیله ریزش
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipage
ترابری بوسیله لوله
seagirt
محصور بوسیله دریا
churn
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
churns
بوسیله اسباب گردنده
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
windswept
بوسیله باد جاروشده
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
pipeage
ترابری بوسیله لوله
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona
بوسیله خود شخص
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
to buy something at an auction
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
the block
مردن بوسیله گردن زنی
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
self service
کمک بوسیله خود شخص
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
rainwash
شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash
شسته شده بوسیله باران
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
self-appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
incuse
نقش شده بوسیله چکش
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com