English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 278 (44 milliseconds)
English Persian
shield بوسیله سپر حفظ کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
Search result with all words
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
ambulance بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons افق فکری بوسیله افق محدود کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
garotte اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
Other Matches
wherewithal که بوسیله ان
of بوسیله
at the hand of بوسیله
thruogh the a of بوسیله
via بوسیله
perprep بوسیله
with بوسیله
by بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
by dint of بوسیله
whereby که بوسیله ان
per بوسیله
by wire بوسیله تلگراف
electrically بوسیله برق
by the f. بوسیله لمس
by depty بوسیله نماینده
per pais بوسیله مملکت
hydromancy تفال بوسیله اب
per pais بوسیله کشور
municipally بوسیله شهرداری
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
poured تراوش بوسیله ریزش
electric chair اعدام بوسیله برق
pour تراوش بوسیله ریزش
postage حمل بوسیله پست
infiltration پالایش بوسیله تراوش
diathermy معالجه بوسیله حرارت
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
aeromancy تفال بوسیله هوا
windblown در حرکت بوسیله باد
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
electromotive متحرک بوسیله برق
intuitively بوسیله درک مستقیم
radar scan مراقبت بوسیله رادار
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
pours تراوش بوسیله ریزش
dragonnades بوسیله سواره نظام
pouring تراوش بوسیله ریزش
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down بوسیله شیپور یا نای
pipage ترابری بوسیله لوله
seagirt محصور بوسیله دریا
churn بوسیله اسباب گردنده
churned بوسیله اسباب گردنده
churns بوسیله اسباب گردنده
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to pick thanks بوسیله سخن چینی
windswept بوسیله باد جاروشده
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
semaphore مخابره بوسیله پرچم
pipeage ترابری بوسیله لوله
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona بوسیله خود شخص
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hit wicket انداختن میله بوسیله خودتوپزن
suicide attack قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing قصد کشت بوسیله خودکشی
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
soak بوسیله مایع اشباع شدن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
luring بوسیله تطمیع بدام انداختن
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
to buy something at an auction چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
argon arc welding جوش قوسی بوسیله گازارگون
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
waterborne حمل شده بوسیله اب اب برد
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophil خشک شده بوسیله انجمادسخت
wirephoto بوسیله بی سیم عکس فرستادن
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured بوسیله تطمیع بدام انداختن
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
by no one else از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
lightproof غیرقابل نفوذ بوسیله نور
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
lures بوسیله تطمیع بدام انداختن
photoengraving گراور سازی بوسیله عکاسی
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
seaborne بوسیله کشتی حمل شده
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
the block مردن بوسیله گردن زنی
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
self service کمک بوسیله خود شخص
nettle بوسیله گزنه گزیده شدن
rainwash شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash شسته شده بوسیله باران
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
self-appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
incuse نقش شده بوسیله چکش
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
cathodogeaph بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
nettles بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order سفارش کالا بوسیله پست
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
sporogony تولید مثل بوسیله هاگ
steam propulsion of ships راندن کشتی ها بوسیله بخار
self-service کمک بوسیله خود شخص
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
container transport حمل و نقل بوسیله کانتینر
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
to sue out a writ حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
photosensitize بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
evaporated milk شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
pipeage عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
pipage عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
hand off کنار زدن حریف بوسیله توپدار
to knit up بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
catharsis تصفیه وتزکیه نفس بوسیله هنر
schizogenesis تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
electrotype جاپ بوسیله برق گراورسازی برقی
electroanalysis تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
electrocardiogram ثبت ضربان قلب بوسیله برق
locomotion نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
concupiscible تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
septicemia عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
lighterage حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
to skype somebody به کسی با [بوسیله] سکایپ زنگ زدن
signifiable قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
self fruitful تولید مثل بوسیله گرده خود
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
andromeda شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
autogamy لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
he voted by proxy بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
osteopathy درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
self constituted تشکیل شده بوسیله نفس خود
derelict ترک شده بوسیله مالک یا قیم
acid corrosion of concrete خورده شدن بتن بوسیله اسید
nutriments کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
towline طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
pyrocondensation تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
diplococcal ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
diplococcic ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
wind pollinated گرده افشانی شده بوسیله باد
ratchet wheel چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
to draw cuts بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
procrustean بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
occupational therapy درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
gamogenetic پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
wirephoto عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
nutriment کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
plenums فضای اشغال شده بوسیله ماده
pocket veto رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
police states اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
police state اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
tonsillectomy در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
rhapsodic سروده شده بوسیله دوره گرد
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
trabeation ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
rhabdomancy پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
to call somebody through [via] [over] Skype به کسی با [بوسیله] سکایپ زنگ زدن
wherewithal چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com