English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
pugilism بوکس بازی
Search result with all words
box بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes بوکس بازی کردن سیلی زدن
Other Matches
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
boxes بوکس
box بوکس
pugilism بوکس
boxing بوکس
boxer بوکس باز
bout مسابقه بوکس
bouts مسابقه بوکس
boxing gloves دستکش بوکس
ring رینگ بوکس
box wrench اچار بوکس
boxing glove دستکش بوکس
boxing ring رینگ بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
knuckle-duster پنجه بوکس
knuckle duster پنجه بوکس
knuckle duster بوکس باز
box spanner اچار بوکس
knuckle-duster بوکس باز
knuckle-dusters پنجه بوکس
knuckle-dusters بوکس باز
straight left چپ مستقیم در بوکس
stablemate هم تیمی بوکس
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
headharness کلاه تمرین بوکس
stops استوپ داور بوکس
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
gym محل تمرین بوکس
straight right راست مستقیم در بوکس
knock out با مشت یا بوکس ازپادراوردن
head gear کلاه تمرین بوکس
savate بوکس همراه با لگد
kick boxing بوکس همراه با لگد
straight blow ضربه مستقیم در بوکس
headguard کلاه تمرین بوکس
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
sparring partner یار تمرینی بوکس
sparring match مبارزه تمرینی بوکس
speedbag گلابی تمرین بوکس
punch ball گلابی تمرین بوکس
stopping استوپ داور بوکس
stopped استوپ داور بوکس
stop استوپ داور بوکس
gyms محل تمرین بوکس
rope طناب رینگ بوکس
big bag کیسه شن تمرین بوکس
manager مدیر مسابقه بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
roped طناب رینگ بوکس
ropes طناب رینگ بوکس
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
to peel off [tires] بوکس و باد کردن چرخ
to burn rubber بوکس و باد کردن چرخ
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
make-weights سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
low blow ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaires تک بازی
grey hound سگ بازی
openness بازی
dibasic دو بازی
falconine بازی
sportiveŠetc بازی کن
gaming بازی
action بازی
game بازی
hopscotch بازی لی لی
fun بازی
partie بازی
patulousness بازی
actions بازی
plain dealing بازی
slackness بازی
basics بازی
solitaire تک بازی
play بازی
playing بازی
plays بازی
homes بازی
clearance بازی
home بازی
played بازی
watermanship اب بازی
basic بازی
basketball بازی بسکتبال
swordplay فن شمشیر بازی
basic dye رنگینه بازی
basket ball یکجورتوپ بازی
basification بازی شدن
basicity قدرت بازی
achate مهرهء بازی
winners برنده بازی
winner برنده بازی
acrobacy بند بازی
active sodomy بچه بازی
playgrounds زمین بازی
actuble بازی کردن
agiotage سفته بازی
acrobatism ریسمان بازی
playground زمین بازی
basic salt نمک بازی
billiard بازی بیلیارد
charlatanry زبان بازی
choose up game بازی غیررسمی
sand lot بازی غیررسمی
chuck farthing بازی شیریاخط
closed game بازی بسته
cock fighting خروس بازی
computer game بازی کامپیوتری
conjury شعبده بازی
crampet game بازی شطرنج
cunningly به حیله بازی
dangerous play بازی خطرناک
dib قاپ بازی
dib تیله بازی
charlatanism زبان بازی
charlatanism چاچول بازی
bonefire اتش بازی
bosh حقه بازی
box score حساب بازی
buggery بچه بازی
cats cradle نخ بازی سرانگشت
centre game بازی مرکزی
footballer فوتبال بازی کن
speculation سفته بازی
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
hanky-panky حقه بازی
hanky-panky روباه بازی
double بازی دوبل
doubled بازی دوبل
doubled up بازی دوبل
fencing ششمشیر بازی
bandied چوگان بازی کچ
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
bandying چوگان بازی کچ
chicaneries حیله بازی
playfully با خنده و بازی
pantomimes لال بازی
footballers فوتبال بازی کن
fence شمشیر بازی
fences شمشیر بازی
plaything اسباب بازی
playthings اسباب بازی
skating اسکیت بازی
paperwork کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks اتش بازی
bonfire اتش بازی
bonfires اتش بازی
gaming قمار بازی
monkey business کچلک بازی
pantomime لال بازی
chicanery حیله بازی
golfing بازی گلف
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
stanza بخشی از بازی
stanzas بخشی از بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com