English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English Persian
box بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes بوکس بازی کردن سیلی زدن
Other Matches
pugilism بوکس بازی
spat کشمکش کردن سیلی
to burn rubber بوکس و باد کردن چرخ
to peel off [tires] بوکس و باد کردن چرخ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
keep up appearances فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
buffets سیلی
buffeting سیلی
buffeted سیلی
buffet سیلی
slogging سیلی
slogs سیلی
slogged سیلی
slog سیلی
slap سیلی تودهنی
boxes توگوشی سیلی
slapping سیلی تودهنی
slaps سیلی تودهنی
skelp چابک سیلی
box توگوشی سیلی
skelpit چابک سیلی
slapped سیلی تودهنی
spat سیلی زدن
She slapped him. خواباندتو گوشش ( سیلی زد )
smacked صدای سیلی یا شلاق مزه
smack صدای سیلی یا شلاق مزه
smacker سیلی زننده خوش طعم
smacks صدای سیلی یا شلاق مزه
smacking سیلی زننده خوش طعم
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb> سیلی نقد به از حلوای نسیه.
slapping صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapped صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slap صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slaps صدای چلب چلوپ سیلی زدن
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
sclaff سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
boxes بوکس
boxing بوکس
box بوکس
pugilism بوکس
ring رینگ بوکس
knuckle duster بوکس باز
boxing ring رینگ بوکس
boxing gloves دستکش بوکس
stablemate هم تیمی بوکس
boxing glove دستکش بوکس
knuckle-duster بوکس باز
knuckle-dusters پنجه بوکس
knuckle-dusters بوکس باز
box wrench اچار بوکس
box spanner اچار بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
knuckle-duster پنجه بوکس
boxer بوکس باز
bouts مسابقه بوکس
knuckle duster پنجه بوکس
straight left چپ مستقیم در بوکس
bout مسابقه بوکس
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
gyms محل تمرین بوکس
speedbag گلابی تمرین بوکس
big bag کیسه شن تمرین بوکس
stops استوپ داور بوکس
savate بوکس همراه با لگد
stop استوپ داور بوکس
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
stopped استوپ داور بوکس
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
stopping استوپ داور بوکس
knock out با مشت یا بوکس ازپادراوردن
straight right راست مستقیم در بوکس
straight blow ضربه مستقیم در بوکس
gym محل تمرین بوکس
kick boxing بوکس همراه با لگد
sparring partner یار تمرینی بوکس
punch ball گلابی تمرین بوکس
ropes طناب رینگ بوکس
roped طناب رینگ بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
sparring match مبارزه تمرینی بوکس
manager مدیر مسابقه بوکس
headharness کلاه تمرین بوکس
headguard کلاه تمرین بوکس
head gear کلاه تمرین بوکس
rope طناب رینگ بوکس
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
make weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
make-weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
make-weights سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
quibble زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
to play fair مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
low blow ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
bump بازی کردن
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
playact رل بازی کردن
moves بازی کردن
played رل بازی کردن
play-act بازی کردن
twiddle بازی کردن
play-acts بازی کردن
play-acting بازی کردن
play-acted بازی کردن
toy بازی کردن
playing رل بازی کردن
plays رل بازی کردن
move بازی کردن
played بازی کردن
actuble بازی کردن
twiddling بازی کردن
twiddles بازی کردن
headwork با سر بازی کردن
moved بازی کردن
twiddled بازی کردن
play بازی کردن
playing بازی کردن
toys بازی کردن
play رل بازی کردن
miscast بد بازی کردن
plays بازی کردن
gallant زن بازی کردن
rinks یخ بازی کردن
rink یخ بازی کردن
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
personifies رل دیگری بازی کردن
showboat نمایشی بازی کردن
gamble سفته بازی کردن
tricked حقه بازی کردن
To play cards . ورق بازی کردن
gambled سفته بازی کردن
gambles سفته بازی کردن
personified رل دیگری بازی کردن
play out تا اخر بازی کردن
mountebanks حقه بازی کردن
court عشق بازی کردن
criminal court عشق بازی کردن
mountebank حقه بازی کردن
personifying رل دیگری بازی کردن
spoofs حقه بازی کردن
spoof حقه بازی کردن
bowls باتوپ بازی کردن
shinney شینی بازی کردن
playact در تاتر بازی کردن
personify رل دیگری بازی کردن
play fair مردانه بازی کردن
start up <idiom> بازی را شروع کردن
bowl باتوپ بازی کردن
to make love عشق بازی کردن
to fly a kite سفته بازی کردن
ski اسکی بازی کردن
skied اسکی بازی کردن
skis اسکی بازی کردن
spars مشت بازی کردن
sparred مشت بازی کردن
spar مشت بازی کردن
shinny شینی بازی کردن
playing تفریح بازی کردن
to look oneself again پشم بازی کردن
to bill and coo بوسه بازی کردن
thimblerig شعبده بازی کردن
favouritism پارتی بازی کردن
taw تیله بازی کردن
to play for love سر هیچ بازی کردن
to play at chess شطرنج بازی کردن
to play football فوتبال بازی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com