English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
nun buoy بویه مخروطی
Other Matches
danbuoy بویه علامت گذاری بویه راهنما
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
buoy بویه
olfactie بویه
buoys بویه
buoyed بویه
buoying بویه
can buoy بویه استوانهای
quarantine buoy بویه قرنطینه
position buoy بویه موقعیت
port hand buoy بویه سمت چپ
reflector buoy بویه بازتاب
bouy jumper بویه گیر
round turn and two half hitches گره بویه
spar buoy بویه میلهای
anchor buoy بویه لنگر
anchorage buoy بویه لنگرگاه
reflector buoy بویه بازتابنده
breeches buoy بویه نجات
buoy shackle بخوی بویه
landfall بویه خارجی
buoy بویه دریایی
buoyed بویه دریایی
buoying بویه دریایی
buoys بویه دریایی
landfalls بویه خارجی
mooring buoy بویه لنگر
mooring buoy بویه مهار
danger buoy بویه خطر
dan buoy بویه نشانه
telegraph cable buoy بویه کابل
life buoy بویه نجات
picking up rope سیم بویه گیر
dan layers شناوه بویه گذار
mid channel buoy بویه میان گذرگاه
buoy tender کشتی بویه گذار
buoy tender ناو بویه گذار
dan runner کشتی بویه گذار
buoy pendant زنجیر مهار بویه
spar buoy بویه تیر مانند
sea buoy بویه طرف دریا
starboard hand buoy بویه سمت راست
short scope buoy بویه شناور قائم
short scope buoy بویه پایه کوتاه
middle ground buoy بویه زمین میان گذرگاه
wreck buoy بویه کشتی غرق شده
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
dan layers شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
cone shape مخروطی
fusiform مخروطی
conic مخروطی
spiry مخروطی
cones مخروطی
cone مخروطی
conical مخروطی
taper off مخروطی شدن
tail cone دنباله مخروطی
cramwheel دنده مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
conoidal مخروطی شکل
cone ساختمان مخروطی
lip angle زاویه مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
spire منار مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
fusion cone مخروطی اتصال
exhaust cone مخروطی اگزوز
double cone insulator مقره دو مخروطی
spires منار مخروطی
paraboloid قطع مخروطی
reduction crusher سنگشکن مخروطی
chamfered end نوک مخروطی
cone antenna انتن مخروطی
cone pulley صفحه مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
conical مخروطی شکل
conic section مقطع مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
conical antenna انتن مخروطی
conoidal شبه مخروطی
conoid مخروطی شکل
conoid شبه مخروطی
conicalness شکل مخروطی
conical spring فنر مخروطی
conical scanning تقطیع مخروطی
chamfered end راس مخروطی
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
helm [تاج مخروطی کلیسا]
epi [مناره مخروطی کلیسا]
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
strobilus گل اذین مخروطی شکل
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
spires تاجک مخروطی کلیسا
bevel gear چرخ دنده مخروطی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
cone crusher سنگ شکن مخروطی
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
countersink خزینه مخروطی کردن
conical کله قندی مخروطی
conifers که میوه مخروطی دارند
conifer که میوه مخروطی دارند
spire تاجک مخروطی کلیسا
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
countersink خزینه دار کردن مخروطی
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
spires نوک تیز شدن مخروطی شدن
hay cock کومه مخروطی از علف خشک علف
spire نوک تیز شدن مخروطی شدن
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
tapered باریک شدن مخروطی شدن
tapers باریک شدن مخروطی شدن
taper باریک شدن مخروطی شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com