Dictiornary-Farsi | بویه نجات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
breeches buoy	بویه نجات
life buoy	بویه نجات


Other Matches

danbuoy	بویه علامت گذاری بویه راهنما
lifebuoy	کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys	کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue	عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue	عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
olfactie	بویه
buoy	بویه
buoying	بویه
buoyed	بویه
buoys	بویه
round turn and two half hitches	گره بویه
reflector buoy	بویه بازتابنده
mooring buoy	بویه لنگر
anchor buoy	بویه لنگر
mooring buoy	بویه مهار
nun buoy	بویه مخروطی
telegraph cable buoy	بویه کابل
port hand buoy	بویه سمت چپ
spar buoy	بویه میلهای
quarantine buoy	بویه قرنطینه
reflector buoy	بویه بازتاب
position buoy	بویه موقعیت
landfall	بویه خارجی
buoys	بویه دریایی
bouy jumper	بویه گیر
buoying	بویه دریایی
buoy shackle	بخوی بویه
buoyed	بویه دریایی
anchorage buoy	بویه لنگرگاه
buoy	بویه دریایی
can buoy	بویه استوانهای
dan buoy	بویه نشانه
danger buoy	بویه خطر
landfalls	بویه خارجی
spar buoy	بویه تیر مانند
sea buoy	بویه طرف دریا
short scope buoy	بویه شناور قائم
starboard hand buoy	بویه سمت راست
buoy pendant	زنجیر مهار بویه
dan runner	کشتی بویه گذار
buoy tender	کشتی بویه گذار
picking up rope	سیم بویه گیر
buoy tender	ناو بویه گذار
dan layers	شناوه بویه گذار
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
short scope buoy	بویه پایه کوتاه
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
sonobuoy	بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
wreck buoy	بویه کشتی غرق شده
dan layers	شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
radio sonobuoy	بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
control buoy	بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
life jacket	کت نجات
escape line	خط نجات
rescuing	نجات
rescues	نجات
rescued	نجات
life vest	کت نجات
liberation	نجات
salvation	نجات
rescue	نجات
livery	نجات
liveries	نجات
safety	نجات
life buoy	حلقه نجات
deep submergence	زیردریایی نجات
life boat	کرجی نجات
life belt	کمربند نجات
lifebelt	کمربند نجات
life float	قایق نجات
safety boat	قایق نجات
crash boat	قایق نجات
plane guard	ناوگارد نجات
plane guard	ناو نجات
life boad	قایق نجات
lifebelts	کمربند نجات
redeliver	از نو نجات دادن
refugee relief	نجات پناهندگان
rescue basket	زنبیل نجات
rescue operation	عملیات نجات
salvable	نجات یافتنی
salvageable	قابل نجات
savior	نجات دهنده
parachut	چتر نجات
survival pack	بسته نجات
life jacket	جلیقه نجات
life line	طناب نجات
life line	بند نجات
life net	تور نجات
life raft	قایق نجات
life vest	جلیقه نجات
lifeguard submarine	زیردریایی نجات
liferaft	شناوه نجات
lifesaving	نجات غریق
survival suit	لباس نجات
recovers	نجات دادن
delivers	نجات دادن
deliver	نجات دادن
survivors	نجات یافتگان
lifeboats	قایق نجات
survive	نجات دادن
survived	نجات دادن
saviour	نجات دهنده
recovering	نجات دادن
saviours	نجات دهنده
recover	نجات دادن
salvation	سبب نجات
safety belt	کمربند نجات
surviving	نجات دادن
survives	نجات دادن
resuscitation	نجات غریق
parachute	چتر نجات
fire escape	نردبان نجات
parachuted	چتر نجات
fire escapes	نردبان نجات
parachutes	چتر نجات
lifeguards	نجات غریق
saves	نجات دروازه
safety belts	کمربند نجات
lifeboat	قایق نجات
lifeguard	نجات غریق
stole	جلیقه نجات
save	نجات دروازه
saved	نجات دروازه
parachuting	چتر نجات
paradrop	بارریزی باچتر نجات
salvaging	از خطرنابودی نجات دادن
mae west	جلیقه نجات فشاری
lifesaving	نجات دهنده زندگی
lifesaving	وسیله نجات غریق
lifesaver	نجات دهنده زندگانی
liferaft	قایق نجات لاستیکی
pararaft	وسایل نجات چتربازی
salvaged	از خطرنابودی نجات دادن
salvages	از خطرنابودی نجات دادن
survivors	نجات یافتگان از مرگ
soteriology	مبحث نجات رستگاری
search and rescue	عملیات تجسس و نجات
rescue chamber	اطاقک نجات زیردریایی
rescue and assistance	عملیات نجات و مددکاری
salvage	از خطرنابودی نجات دادن
pararescue team	تیم تجسس و نجات
life vest	لباس نجات غریق
fire and rescue	نجات و اطفای حریق
life buoy	حلقه نجات غریق
helicopter rescue net	تور نجات هلیکوپتر
lifeguard	مامور نجات غریق
helicopter rescue strop	کمربند نجات هلیکوپتر
lifeguard	گارد نجات دریایی
lifeguards	گارد نجات دریایی
life belt	کمربند نجات غریق
lifeguards	مامور نجات غریق
life belt	لاستیک نجات غریق
salvage	اموال نجات یافته از خطر
salvages	اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue	عملیات نجات و اطفای حریق
helicopter double rescue harness	کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
lifeline	طناب یارسن نجات غواص
salvaged	اموال نجات یافته از خطر
lifeguards	نجات غریق محافظ شخصی
salvaging	اموال نجات یافته از خطر
lifeguard	نجات غریق محافظ شخصی
lifesaver	عضودسته نجات غریق وامثال ان
saved	نجات دادن پس انداز کردن
salvage money	جایزه نجات کشتی یا محموله
redeemer	رهایی بخش نجات دهنده
life line	طناب وصل به حلقه نجات
save one's neck/skin <idiom>	نجات خوداز خطر ومشکل
lifelines	طناب یارسن نجات غواص
redeemers	رهایی بخش نجات دهنده
save	نجات دادن پس انداز کردن
unsaved	محفوظ نشده نجات نیافته
saves	نجات دادن پس انداز کردن
survives	ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
deep submergence	زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
salvor	نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
escapes	فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape	فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survived	ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
make a run for it <idiom>	برای نجات جان فرار کردن
ski patrolman	عضو گروه نجات در پیست اسکی
escaped	فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping	فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
surviving	ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning	کسی را از غرق شدن نجات دادن
to rescue people from the water	مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
andromeda	از دست غولی نجات یافت وزن او شد
survive	ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life raft	قایق چوبی [برای نجات غریق]
life jacket	سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
para bomb	بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
salvages	نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaging	نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettison	به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned	به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
reclaimed	نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming	نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims	نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim	نجات دادن زمین بایر را دایر کردن