English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
Other Matches
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
sortie یک کاروان دریایی یاحرکت یک کاروان دریائی
sorties یک کاروان دریایی یاحرکت یک کاروان دریائی
position buoy بویه موقعیت
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
buoy بویه دریایی
buoyed بویه دریایی
buoys بویه دریایی
buoying بویه دریایی
evacuation convoy کاروان اخراجات دریایی
convoy کاروان دریایی ستون موتوری
convoys کاروان دریایی ستون موتوری
sortie number شماره پرواز یا کاروان دریایی
escort ship ناو محافظ کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
main body عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
danbuoy بویه علامت گذاری بویه راهنما
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
mark sensing نشان دریایی
indicative نشان دهنده
indicator نشان دهنده
demonstrators نشان دهنده
demonstrator نشان دهنده
indicant نشان دهنده
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
ended کد نشان دهنده انتهای خط
ring indicator نشان دهنده حلقه
ends کد نشان دهنده انتهای خط
counting balance ترازوی نشان دهنده
resilient نشان دهنده فنری
end کد نشان دهنده انتهای خط
illustrator نشان دهنده تصویر کش
illustrators نشان دهنده تصویر کش
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
ends کد نشان دهنده انتهای رکورد
ended کد نشان دهنده انتهای رکورد
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
adumbrant نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
episcope دستگاه نشان دهنده تصاویر
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
end کد نشان دهنده انتهای رکورد
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
quasi- که نشان دهنده تعداد دستورات است
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
radix عدد نشان دهنده اعشار صحیح
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
bathymetric contour میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
situation map نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
air hose coupling دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
to feel on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
to be on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
arithmetic علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
earths اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
plus که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
mark سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
marks علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
earth اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
marks سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
ends کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
plus sign که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus signs که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
end کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
Manchester coding نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
most significant bit بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
zeroes نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zero نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeros نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
fielded کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
crossbones تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
colon علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
scorecard کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
colons علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
scorecards کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
layer tints هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
paragraphs حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
paragraph حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
earths اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
elevator نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevators نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
cards روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
decimal نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
question mark " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
question marks " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
cartesian coordinates سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
buoys بویه
buoying بویه
buoy بویه
buoyed بویه
olfactie بویه
convoys کاروان
trains کاروان
trained کاروان
train کاروان
convoy کاروان
caravan کاروان
caravans کاروان
kafila کاروان
orion hound کاروان کش
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com