Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 29 (8 milliseconds)
English	Persian
empyreuma	بوی سوختگی
Search result with all words
burnt	سوختگی
scorch	بودادن سوختگی
scorches	بودادن سوختگی
burn	اثر سوختگی
burns	اثر سوختگی
scar	جای زخم یا سوختگی
scarred	جای زخم یا سوختگی
scarring	جای زخم یا سوختگی
scars	جای زخم یا سوختگی
singe	سوختگی سطحی
singed	سوختگی سطحی
singeing	سوختگی سطحی
singes	سوختگی سطحی
scald	سوختگی
scalded	سوختگی
scalding	سوختگی
scalds	سوختگی
flash burn	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burns	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
ion burning	یون سوختگی
parchedness	سوختگی
roguishness	رذالت پدر سوختگی
second degree burn	سوختگی درجه دوم
sun burn	سوختگی ازافتاب
wheal	کهیر محل سوختگی
plug	[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
to smell of burning	بوی سوختگی دادن
shenanigans	پدر سوختگی
Partial phrase not found.

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com