Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
child prodigy
بچهبا استعداد
Other Matches
average strength
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
talent
استعداد
talents
استعداد
endowment
استعداد
endowments
استعداد
talented
استعداد
capacity
استعداد
capacities
استعداد
geniuses
استعداد
genius
استعداد
unintelligent
بی استعداد
verve
استعداد
brilliance
استعداد
potentialities
استعداد
gormless
کم استعداد
ungifted
بی استعداد
susceptivity
استعداد
simpleminded
کم استعداد
predispostion
استعداد
liability to disease
استعداد
cabiler
استعداد
aptness
استعداد
amplitude
استعداد
talentless
بی استعداد
potentiality
استعداد
capability
استعداد
property
استعداد
turns
استعداد
aptitudes
استعداد
ingenuity
استعداد
gifted
با استعداد
parted
با استعداد
aptitude
استعداد
turn
استعداد
inapt
بی استعداد
susceptibility
استعداد
command strength
استعداد یکان
frost susceptibility
استعداد یخزدگی
academic aptitude
استعداد تحصیلی
sconce
جمجمه استعداد
imitativeness
استعداد تقلید
shifted
نوبتی استعداد
shift
نوبتی استعداد
indisposedness
عدم استعداد
scholastic aptitude
استعداد تحصیلی
risible faculty
استعداد خنده
resistibility
استعداد مقاومت
reproductivity
استعداد هم اوری
caliber
گنجایش استعداد
division slice
استعداد لشگری
end strength
استعداد نهایی
palooka
بوکسور بی استعداد
shifts
نوبتی استعداد
occupational aptitude
استعداد شغلی
mechanical aptitude
استعداد فنی
reproductivity
استعداد تولید
artistic aptitude
استعداد هنری
authorized strength
استعداد مجاز
indispositions
عدم استعداد
indisposition
عدم استعداد
cleverer
باهوش با استعداد
cleverest
باهوش با استعداد
capacity
گنجایش استعداد
art
استعداد استادی
arts
استعداد استادی
strength
استعداد رزمی
capacity
استعداد مقام
capacities
گنجایش استعداد
strengths
استعداد رزمی
capacities
استعداد مقام
liabilities
بدهکاری استعداد
liability
بدهکاری استعداد
capability
استعداد پیشرفت
clever
باهوش با استعداد
aptitude test
ازمون استعداد
capable
با استعداد صلاحیتدار
war strenght
استعداد جنگی
tendencies
توجه استعداد
cleverness
هوشیاری استعداد
tendency
توجه استعداد
flair
استعداد خصیصه
artistry
استعداد هنرپیشگی
aptitude tests
ازمون استعداد
level of strength
میزان استعداد رزمی
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
knack
صدای شلاق استعداد
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
the talnet of the country
مردم با استعداد کشور
vocational aptitude test
ازمون استعداد شغلی
potentialize
دارای استعداد کردن
reduced strenght
حداقل استعداد جنگی
peak strenght
حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test
ازمون استعداد جسمانی
scholastic aptitude test
ازمون استعداد تحصیلی
level of strength
سطح استعداد رزمی
flatlander
موج سوار کم استعداد
gift
دارای استعداد کردن
gifts
استعداد پیشکش کردن
gifts
دارای استعداد کردن
natural
مسلم استعداد ذاتی
attack size
استعداد وسایل درگیر در تک
naturals
مسلم استعداد ذاتی
gifted
موید شخص با استعداد
allotropy
استعداد تغییر و تبدیل
accountable strength
استعداد قابل توجه
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
differential aptitude tests
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
versatile
دارای استعداد و ذوق
habiliment
جامه استعداد فکری
effective strength
استعداد رزمی موثر
gift
استعداد پیشکش کردن
fabllibility
استعداد خطا کردن
potentially
با داشتن استعداد نهانی
able
با استعداد صلاحیت دار
strengths
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
potentialities
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potential
دارای استعداد نهانی پتانسیل
potentiality
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
Iranians have a gift of tongues.
ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating
تعیین میزان استعداد خود
personnel ceiling
سقف استعداد مجاز پرسنلی
edacity
استعداد خوردن شکم پرستی
peace time complement
استعداد مجاز زمان صلح
rhymester
شاعربی استعداد وکم مایه
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
means end capacity
استعداد درک وسیله- هدف
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
جدول استعداد مجاز زمان صلح
authorized strength of theater
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
minnesota clerical aptitude test
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
one's light s
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complementing
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
insusceptibility
عدم استعداد عدم تاثر
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com