Total search result: 158 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
abortion |
بچه اندازی |
abortions |
بچه اندازی |
|
|
Search result with all words |
|
cockfight |
جنگ اندازی خروس ها |
cockfights |
جنگ اندازی خروس ها |
machine |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
machined |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
machines |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
dartboard |
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت |
dartboards |
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت |
encroachment |
دست اندازی |
encroachments |
دست اندازی |
gunshot |
تیر اندازی |
gunshots |
تیر اندازی |
clean |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
cleaned |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
cleanest |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
cleans |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
darts |
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر |
boot |
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM |
boot |
راه اندازی |
boot |
خود راه اندازی |
firing |
توپ اندازی |
housekeeping |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
outfox |
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از |
outfoxed |
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از |
outfoxes |
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از |
outfoxing |
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از |
diving |
اب اندازی |
trigger |
راه اندازی |
triggered |
راه اندازی |
triggers |
راه اندازی |
encroach |
دست اندازی کردن |
encroached |
دست اندازی کردن |
encroaches |
دست اندازی کردن |
trap |
در تله اندازی |
postponement |
تاخیر اندازی |
postponements |
تاخیر اندازی |
filling |
اب اندازی |
fillings |
اب اندازی |
reset |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
reset |
راه اندازی مجدد |
resets |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
resets |
راه اندازی مجدد |
arm wrestling |
مچ اندازی |
wrist wrestling |
مچ اندازی |
skip |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
skipped |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
skips |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
driver |
برنامه راه اندازی |
drivers |
برنامه راه اندازی |
moulting |
پوست اندازی |
moulting |
شاخ اندازی |
gunfire |
تیر اندازی |
sputtering |
بیرون اندازی |
shading |
سایه اندازی |
starting |
راه اندازی |
casting |
روش قلاب اندازی |
glazing |
شیشه بری جام اندازی |
trapping |
بدام اندازی |
trapping |
در تله اندازی |
triggering |
راه اندازی |
drainage |
خشک اندازی فاضلاب |
contortion |
ازشکل اندازی |
contortions |
ازشکل اندازی |
actuation |
بکار اندازی |
air man |
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود |
attemptable |
قابل دست اندازی |
basket dam |
بندسله اندازی |
boot record |
رکورد راه اندازی |
bootstrap |
خودراه اندازی |
cannonade |
توپ اندازی |
cannonry |
توپ اندازی |
centrifugal starting switch |
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز |
chrematistics |
علم پس اندازی |
cold boot |
راه اندازی سرد |
cold starting |
راه اندازی در حالت سرد |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
cranking capacity of battery |
فرفیت راه اندازی باتری |
device driver |
برنامه راه اندازی دستگاه |
dockage |
حق بار اندازی |
drayage |
هزینه بارگیری وبار اندازی |
ecdysis |
پوست اندازی |
ectuating switch |
سوئیچ راه اندازی |
ejection |
بیرون اندازی |
expectoration |
تف اندازی |
exspuition |
تف اندازی |
extrajection |
برون اندازی |
extrusion |
بیرون اندازی بیرون امدگی |
gabion |
سله اندازی گابیون |
glaziery |
جام اندازی |
grid current starting point |
نقطه راه اندازی جریان شبکه |
hardware reset |
باز راه اندازی سخت افزاری |
icos |
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است |
igniter switch |
کلید راه اندازی |
inbreak |
دست اندازی |
innate releasing mechanism |
مکانیسم راه اندازی فطری |
instant start lamp |
لامپ با راه اندازی در حالت سرد |
launghing |
براه اندازی |
lead work |
شیشه اندازی |
lead work |
جام اندازی |
leg pull |
دست اندازی |
master boot record |
رکورد راه اندازی اصلی |
Other Matches |
|
start up |
راه اندازی |
molt |
پوست اندازی |
snash |
دست اندازی |
sortition |
قرعه اندازی |
sortition |
پشک اندازی |
supersedure |
تعویق اندازی |
skish |
مسابقه قلاب اندازی |
shadow ball |
تمرین گوی اندازی |
self assertion |
خودرا جلو اندازی |
operating handle |
دستگیره راه اندازی |
reboot |
راه اندازی مجدد |
tournament casting |
مسابقه قلاب اندازی |
starting time |
زمان راه اندازی |
starting torque |
کشتاور راه اندازی |
to lay a wager |
دست اندازی کردن |
to load off |
بار اندازی کردن |
to set intrigues on foot |
پشت سر هم اندازی کردن |
upcast |
بالا اندازی تاه کش |
impinge |
دست اندازی کردن |
starting procese |
فرایند راه اندازی |
starting power |
توانایی راه اندازی |
starting position |
وضعیت راه اندازی |
soft start |
راه اندازی نرم |
start up disk |
دیسک راه اندازی |
start button |
تکمه راه اندازی |
encroach |
دست اندازی کردن |
starting current |
جریان راه اندازی |
starting lever |
اهرم راه اندازی |
starting motor |
موتور راه اندازی |
starting power |
قدرت راه اندازی |
releasing mechanism |
مکانیسم راه اندازی |
surf cast |
قلاب اندازی از ساحل در موج |
system reset |
راه اندازی مجدد سیستم |
starting winding |
سیم پیچی راه اندازی |
offhand position |
حالت ایستاده در تیر اندازی |
sagittary |
سهمی وابسته به تیر اندازی |
pie alley |
مسیر اسان برای گوی اندازی |
navy yard |
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان |
to bring a bout by intrigue |
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن |
surfcasting rod |
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج |
servomechanism |
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها |
offense |
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله |
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] |
به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن |
gun-loop |
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی] |
sysop |
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ |
pyrography |
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن |
poker work |
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن |
practice plug |
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی |
warm boot |
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم |
seamer |
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد |
seam bowler |
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد |
swing bowler |
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند |
To quibble and equivocate. |
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن ) |
kilim [glim] |
گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.] |
spin bowler |
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد |
startup disk |
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود |