Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
The child is going to go to bed.
بچه دارد می رود بخواب
Other Matches
to sleep away one's time
بخواب گذراندن
to go off
بخواب رفتن
to fall a
بخواب رفتن
snoozle
بخواب رفتن
he pretended to be asleep
خودرا بخواب زد
i fell a
بخواب رفتم
drop off
بخواب رفتن
hypnic
متعلق بخواب
hibernates
بخواب زمستانی رفتن
hibernated
بخواب زمستانی رفتن
hibernate
بخواب زمستانی رفتن
dreamful
معتاد بخواب دیدن
hibernating
بخواب زمستانی رفتن
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mesmeric
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
Early to bed and early to rise .
<proverb>
زود بخواب و زود بر خیز .
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
there is a time for everything
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
he has worms
دارد
has
دارد
are there any remarks?
دارد
chains
دارد.
chain
دارد.
hast
او دارد
he has a rage for money
دارد
he is ill with fever
تب دارد
virus
وجود دارد
the probability is
احتمال دارد
viruses
وجود دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
it has sides
سه پهلو دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
He has a day off.
او مرخصی دارد.
our library is well stocked
خوبی دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
what matter?
چه اهمیت دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
Windows GDI
بیتی دارد
walls have ears
گوش دارد
it is usual with him
عادت دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
he is fifty
تمام دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
he has a spite against me
بامن لج دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
god is
خداوجود دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
rubrician
کتاب نماز دارد
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
biased
آنچه اریب دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
significance
معنای مخصوص دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
delectus
برای ترجمه دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
bass
کسی که صدای بم دارد
it askes for attention
توجه لازم دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
in all like
احتمال کلی دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
length
خط با طول جر حرف دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
lengths
خط با طول جر حرف دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
the switch is on
برق جریان دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
fault
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
He must have a hand in it.
حتما" دراینکار دست دارد
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
pavonazzo
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
gig
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
ex-directory
شخصی که چنین شمارهای را دارد
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
faulted
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
ox frame
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
There is a mountain of difficulties .
کوهی از مشکلات وجود دارد
He is distantly related to me .
بامن نسبت دوری دارد
She is too damned fussy
خیلی ادا واطوار دارد
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
She is beginning to lose her looks .
قیافه اش را دارد از دست می دهد
It lookes like rain.
هوا خیال باریدن دارد
NVRAM
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
Has he gone nust ? Is he out of his mind ?
مگر مغزش عیب دارد؟
gigs
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
A cube has six faces.
یک مکعب ۶ تا وجح دارد.
[ریاضی]
toggle
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
faults
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
Is there electricity?
آیا برق وجود دارد؟
chaplain
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
[the house]
is haunted
[این خانه]
روح دارد
A big head has a big ache.
<proverb>
سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed.
شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
letter head
کاغذیکه نشان چاپی دارد
A cat has nine lives .
<proverb>
گربه هفت جان دارد .
The price includes flights and accommodation.
بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
The bus to ... stops here.
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
he is an influence in politics
فلانی نفوذ سیاسی دارد
He has a ready pen.
قلم شیوا وروانی دارد
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
chaplains
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
mistress of cooking
زنی که در اشپزی دست دارد
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
request
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
he has a spite against me
بامن کینه یاعداوت دارد
requested
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
She is stuffy and conceited.
دماغش باد دارد ( پر افاده )
he has a fine p in the town
اوخانه خوبی در شهر دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
he has a small p in shimran
او ملک کوچکی درشمیران دارد
He's of another opinion.
نظر او
[مرد]
فرق دارد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com