English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English Persian
forestay بکسل جلویی
Other Matches
combination vehicle خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
winching بکسل
winches بکسل
winched بکسل
winch بکسل
guys سیم بکسل
span wire سیم بکسل
vang سیم بکسل
tows بکسل کردن
guy سیم بکسل
tow بکسل کردن
towing بکسل کردن
triatic stay بکسل رابط ناو
stayed بکسل طولی ناو
stay بکسل طولی ناو
traction قدرت کشش بکسل کردن
towing spar الوار بکسل کردن ناو
warping head استوانه چرخنده بکسل لنگر
backstay سیم بکسل عقب دکل کشتی
front end سر جلویی
headmost جلویی
front view نمای جلویی
entrance در جلویی [ساختمان]
foretop بام جلویی
entrance door در جلویی [ساختمان]
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
forward station پاسگاه جلویی
entry door در جلویی [ساختمان]
advanced جلویی مقدم
advance section قسمت جلویی
lapped رسیدن به حریف جلویی
lap رسیدن به حریف جلویی
telencephalon قسمت جلویی مغزجنین
luff لبه جلویی بادبان
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
one toe spin چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
scratch spin چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe point پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
winch وینچ کردن بکسل کردن
winched وینچ کردن بکسل کردن
winching وینچ کردن بکسل کردن
winches وینچ کردن بکسل کردن
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
speedy cut اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
wire head قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com