English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
Other Matches
to ring the knell of anything فاتحه چیزی راخواندن
cark رنج وزحمت
sluggishly بکندی
dilatorily بکندی
laggardly بکندی
lucubrate شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
bookish کتابی
by the book کتابی
bookman کتابی
literary کتابی
literay کتابی
scribal کتابی
the a of a book خوانندگان کتابی
book learning علم کتابی
Duch arch قوس کتابی
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
carpenter stopper خفت کتابی
credenza قفسه یا جا کتابی
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
to inset a sheet in a book برگی را در کتابی گذاشتن
To bind a book. کتابی را جلد کردن
when reading a book در حال خواندن کتابی
purview of a book انچه کتابی فرامیگیرد
delectus کتابی که پارههای برگزیده
needle book سوزن دان کتابی
book move حرکت کتابی شطرنج
flex x خرج انفجار کتابی
bookplayer شطرنج باز کتابی
version کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
versions کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
with out book برون سند کتابی ازبر
he presented abook to me کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
pedantry or pedantism پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
booklore علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleaf برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
interleave برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
what not قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
duodecimo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com