| Total search result: 204 (4 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| quantified |
بیان اثر چیزی با اعداد |
| quantifies |
بیان اثر چیزی با اعداد |
| quantify |
بیان اثر چیزی با اعداد |
| quantifying |
بیان اثر چیزی با اعداد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| alphanumeric |
دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است |
| crunch |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
| crunched |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
| crunches |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
| establishing |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| establish |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| establishes |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| stat [on something] |
واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
| disclosure |
عمل بیان در باره چیزی |
| disclosures |
عمل بیان در باره چیزی |
| describe |
بیان مشخصات کسی یا چیزی |
| describing |
بیان مشخصات کسی یا چیزی |
| described |
بیان مشخصات کسی یا چیزی |
| describes |
بیان مشخصات کسی یا چیزی |
| descriptions |
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند |
| description |
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند |
| That speaks volumes. <idiom> |
چیزی را کاملأ واضح بیان می کند. |
| complementation |
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی |
| leontief matrix |
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند . |
| authenticating |
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است |
| authenticate |
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است |
| forbids |
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود |
| authenticated |
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است |
| forbid |
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود |
| authenticates |
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است |
| random number |
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد |
| typography |
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی |
| typographies |
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی |
| algebra |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
| hex |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
| hexadecimal notation |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
| parameter |
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند |
| parameters |
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند |
| The facts speak for themselves. <idiom> |
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. |
| to speak [things indicating something] |
بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند] |
| warned |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
| warns |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
| warn |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
| negative true logic |
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد |
| to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
| octal notation |
یا اعداد 0 تا 7 |
| numerics |
اعداد |
| rhetoric |
علم معانی بیان معانی بیان |
| arithmomania |
وسواس اعداد |
| matrix |
جدول اعداد |
| odd numbers |
اعداد فرد |
| matrixes |
جدول اعداد |
| real numbers |
اعداد واقعی |
| real numbers |
اعداد حقیقی |
| round numbers |
اعداد سرراست |
| odd numbers |
اعداد فرد |
| numeric |
1-مربوط به اعداد. 2- |
| harmonic mean |
اعداد متقابل |
| arabic numeral |
اعداد انگلیسی |
| number range |
محدوده اعداد |
| random numbers |
اعداد تصادفی |
| ordinal numbers |
اعداد ترتیبی |
| numerical |
مربوط به اعداد |
| complex number |
اعداد مختلط |
| congrunet numbers |
اعداد هم نهشت |
| Roman numeral |
اعداد رومی |
| numerary |
وابسته به اعداد |
| theory of numbers |
نظریه اعداد |
| cardinal |
اعداد اصلی |
| even |
اعداد جفت |
| cardinals |
اعداد اصلی |
| rational numbers |
اعداد منطقی |
| binary numbers |
اعداد دودوئی |
| rational numbers |
اعداد گویا |
| to watch something |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
| number completion test |
ازمون تکمیل اعداد |
| 5, 7, 9 are odd numbers . |
5؟7؟9 اعداد فرد هستند |
numbering system |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
number system |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
| rational numbers |
اعداد منطقی [ریاضی] |
system of numeration |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
| cardinals |
اعداد اصلی [ریاضی] |
| transfinite |
ماوراء اعداد محدود |
| numerative |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
| decimal number system |
سیستم اعداد اعشاری |
| random number generator |
مولد اعداد تصادفی |
| Mersenne prime |
اعداد مرسن [ریاضی] |
| theory of numbers |
نظریه اعداد [ریاضی] |
| packed decimal |
اعداد بسته شده |
| statistics |
واقعیتها به صورت اعداد |
| decimal number system |
سیستم اعداد دهدهی |
| FMS |
کنترل اعداد کامپیوتری |
| Cardinal numbers |
اعداد کاردینال [ریاضی] |
| numeric |
مجموعه کلیدها با اعداد |
| numeric |
آرایه حاوی اعداد |
numerative system |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
| numerology |
مبحث معانی رمزی اعداد |
| invert |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
| numeral |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
| floating point number |
اعداد ممیز شناور [ریاضی] |
| numeric |
که فقط حاوی اعداد هستند |
| inverts |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
| inverting |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
| analytic number theory |
نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی] |
| alphabet code flag |
پرده مخابره حروف یا اعداد |
| to add equals |
اعداد مساوی را با هم جمع کردن |
| alphanumeric |
حروف روی و اعداد عربی |
| prime number theorem |
قضیه اعداد اول [ریاضی] |
| keypad |
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده |
| floating point calculation |
محاسبات اعداد نمایی یا علمی |
| set |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
| sets |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
mean |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
| reference number |
اعداد مبنای نشانه روی |
| setting up |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
| unsigned |
که اعداد منفی را نشان نمیدهد |
| geometry of numbers |
نظریه هندسی اعداد [ریاضی] |
| meaner |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
| meanest |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
| notations |
روش نوشتن یا نمایش اعداد |
| notation |
روش نوشتن یا نمایش اعداد |
| numerals |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
| test element |
حروف و اعداد ازمایش مدار |
| micrometer scale |
طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی |
| numeric |
عملوندی که فقط از اعداد استفاده میکند |
| factorial |
حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد |
| cyclic |
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود |
| calculated |
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد |
| calculate |
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد |
| phone |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
| floating |
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری |
| decimal |
سیستم اعدادی که از اعداد 0-9 استفاده میکند |
| decimals |
سیستم اعدادی که از اعداد 0-9 استفاده میکند |
| random number |
برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند. |
| string |
رشتهای که فقط حاوی اعداد است |
| ascii |
حروف و اعداد با کد اسکی بین 0 و721 |
| phoned |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
| matrix |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| operand |
عملوندی که فقط حاوی اعداد باشد |
| alphameric sequence |
ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی |
| phoning |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
| combination |
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند |
| matrixes |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| calculates |
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد |
| phones |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
| denary notation |
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9 |
| numbers |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| number |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| roundest |
عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن |
| fixed point notation = |
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری |
| decimal |
ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی |
| decimals |
ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی |
| sound [arguments, data, figures] <adj.> |
درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد] |
| double dabble |
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی |
| round |
عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن |
| apostrophe |
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7 |
| seed |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
| radix |
مقدار پایه سیستم اعداد که استفاده میشود |
| complements |
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید |
| complementing |
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید |
| complemented |
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید |
| complement |
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید |
| alphanumeric |
صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است |
| seeds |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
| dibit |
یکی از اعداد دودوئی مرتب شده زیر: |
| apostrophes |
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7 |
| multiprecision |
استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد. |
| comma-separated values [CSV] |
اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده [علوم کامپیوتر] |
| symbolic |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
| bit |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
| bits |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
| beaufort scale |
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد |
| readings |
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه |
| code |
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد |
| notations |
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد |
| imparity |
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی |
| reading |
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه |
| symbolically |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
| finite precision numbers |
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد |
| functions |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
| functioned |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
| notation |
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد |
binary |
سیستم عددی پایه که فقط اعداد ۱و۰ را دارد |
function |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
| to stop somebody or something |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
| enclose |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| encloses |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| relevance |
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند |
| enclosing |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| to appreciate something |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
| queries |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| queried |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| replaced |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
| query |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| replace |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| replacing |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| replaces |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| pushes |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
| querying |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| pushed |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
| push |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |