English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English Persian
quantified بیان اثر چیزی با اعداد
quantifies بیان اثر چیزی با اعداد
quantify بیان اثر چیزی با اعداد
quantifying بیان اثر چیزی با اعداد
Other Matches
alphanumeric دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
crunch بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
establishing 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
stat [on something] واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
disclosure عمل بیان در باره چیزی
disclosures عمل بیان در باره چیزی
describe بیان مشخصات کسی یا چیزی
describing بیان مشخصات کسی یا چیزی
described بیان مشخصات کسی یا چیزی
describes بیان مشخصات کسی یا چیزی
descriptions کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
description کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
That speaks volumes. <idiom> چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
complementation سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
authenticating بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
forbids بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
authenticated بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
forbid بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
authenticates بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
typography فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typographies فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
hex سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
The facts speak for themselves. <idiom> چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
octal notation یا اعداد 0 تا 7
numerics اعداد
rhetoric علم معانی بیان معانی بیان
arithmomania وسواس اعداد
matrix جدول اعداد
odd numbers اعداد فرد
matrixes جدول اعداد
real numbers اعداد واقعی
real numbers اعداد حقیقی
round numbers اعداد سرراست
odd numbers اعداد فرد
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
harmonic mean اعداد متقابل
arabic numeral اعداد انگلیسی
number range محدوده اعداد
random numbers اعداد تصادفی
ordinal numbers اعداد ترتیبی
numerical مربوط به اعداد
complex number اعداد مختلط
congrunet numbers اعداد هم نهشت
Roman numeral اعداد رومی
numerary وابسته به اعداد
theory of numbers نظریه اعداد
cardinal اعداد اصلی
even اعداد جفت
cardinals اعداد اصلی
rational numbers اعداد منطقی
binary numbers اعداد دودوئی
rational numbers اعداد گویا
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
number completion test ازمون تکمیل اعداد
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
numbering system دستگاه اعداد [ریاضی]
number system دستگاه اعداد [ریاضی]
rational numbers اعداد منطقی [ریاضی]
system of numeration دستگاه اعداد [ریاضی]
cardinals اعداد اصلی [ریاضی]
transfinite ماوراء اعداد محدود
numerative دستگاه اعداد [ریاضی]
decimal number system سیستم اعداد اعشاری
random number generator مولد اعداد تصادفی
Mersenne prime اعداد مرسن [ریاضی]
theory of numbers نظریه اعداد [ریاضی]
packed decimal اعداد بسته شده
statistics واقعیتها به صورت اعداد
decimal number system سیستم اعداد دهدهی
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
Cardinal numbers اعداد کاردینال [ریاضی]
numeric مجموعه کلیدها با اعداد
numeric آرایه حاوی اعداد
numerative system دستگاه اعداد [ریاضی]
numerology مبحث معانی رمزی اعداد
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
analytic number theory نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
to add equals اعداد مساوی را با هم جمع کردن
alphanumeric حروف روی و اعداد عربی
prime number theorem قضیه اعداد اول [ریاضی]
keypad و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
set ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
sets ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
mean مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
reference number اعداد مبنای نشانه روی
setting up ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
unsigned که اعداد منفی را نشان نمیدهد
geometry of numbers نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
meaner مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
meanest مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
notations روش نوشتن یا نمایش اعداد
notation روش نوشتن یا نمایش اعداد
numerals اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
test element حروف و اعداد ازمایش مدار
micrometer scale طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
numeric عملوندی که فقط از اعداد استفاده میکند
factorial حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
cyclic کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
calculated یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculate یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
phone مجموعه اعداد برای تلفن خاص
floating عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
decimal سیستم اعدادی که از اعداد 0-9 استفاده میکند
decimals سیستم اعدادی که از اعداد 0-9 استفاده میکند
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
ascii حروف و اعداد با کد اسکی بین 0 و721
phoned مجموعه اعداد برای تلفن خاص
matrix آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
operand عملوندی که فقط حاوی اعداد باشد
alphameric sequence ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
phoning مجموعه اعداد برای تلفن خاص
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
matrixes آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
calculates یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
phones مجموعه اعداد برای تلفن خاص
denary notation سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
numbers انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
number انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
roundest عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
decimal ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی
decimals ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی
sound [arguments, data, figures] <adj.> درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
double dabble روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
round عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
apostrophe درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
seed مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
radix مقدار پایه سیستم اعداد که استفاده میشود
complements که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complementing که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complemented که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complement که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
alphanumeric صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
seeds مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
dibit یکی از اعداد دودوئی مرتب شده زیر:
apostrophes درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
multiprecision استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد.
comma-separated values [CSV] اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده [علوم کامپیوتر]
symbolic دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
bit کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
bits کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
beaufort scale سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
readings یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
notations سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
imparity غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
reading یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
symbolically دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
finite precision numbers استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
binary سیستم عددی پایه که فقط اعداد ۱و۰ را دارد
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclose احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclosing احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
queries پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
query پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replace برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushes فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
querying پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushed فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com