Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English
Persian
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
Other Matches
finite precision numbers
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
colours
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
filter
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filters
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
at
استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
mask
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
masks
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
shifts
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
colour
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colours
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
numeric alphabetic
عددی و الفبایی
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
bit stream
بیتهای متوالی
information bits
بیتهای اطلاعاتی
versicular division
تقسیم به بیتهای کوچک
representation
ترکیب بیتهای هرکد حرف
representations
ترکیب بیتهای هرکد حرف
masking
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
shifts
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
flag
ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flags
ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
vertical
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
packing
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت دیسک یا نوار ذخیره شوند
justification
انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
justifications
انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
format
روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
formats
روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
variable
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
serials
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
variables
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
serial
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
unallowable digit
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
adjunct register
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
recording
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
recordings
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
alpha channel
هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
parity
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
reverse video
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
registering
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
transmission
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmissions
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
jitter
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
parallelled
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
m
مگابیت در ثانیه . تعداد میلیون بیتهای ارسالی در ثانیه
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
point
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
RLL encoding
روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
mfm
که بیتهای داده را طبق وضعیت بیت قبل کدگذاری میکند. MFM کاراتر از FM است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست
number representation
نمایش عددی
numeric representation
نمایش عددی
fullest
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
analog
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
floating
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
ascii
کدی که حروف الفبا- عددی را به صورت کد دو دویی نمایش میدهد
numerical indicator tube
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
Briefcase utility
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
monitored
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
texts
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
graphics
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
led
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
enhance
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhancing
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
clevis bolt
پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
texts
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
text
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
alphamosaic
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
graphics
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
menus
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
num lock key
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tested
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tests
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
cetane rating
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
ruler
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
rulers
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
analogues
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
floating
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
rack
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
number cruncher
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
alphabetic
الفبایی
alphabet code
کد الفبایی
alphabetical
الفبایی
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
publish
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
line ahead
کشتی هایی که پشت سر هم میروند
alphabetic code
رمز الفبایی
alphabetic word
کلمه الفبایی
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com