Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
superlunar
بیرون ازاین جهان
Other Matches
he passed hence
ازاین جهان رخت بربست
extramundane
بیرون از جهان یادنیا
superlunary
بیرون از این جهان
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
second world
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
atlases
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
later on
ازاین پس
from this time forth
ازاین پس
hence it is
ازاین
from this time forward
ازاین پس
For this reason . In this respect.
ازاین جهت
on the score of neglect
ازاین حیث
from this time forth
ازاین ببعد
owing to this
ازاین سبب
in a. to this
گذشته ازاین
hereinbelow
ازاین پایین تر
to this effect
ازاین قرار
over and above
گذشته ازاین
from this time forward
ازاین ببعد
this wayŠplease
ازاین راه بفرمایید
f. this path
ازاین راه برو
From now on. Henceforth.
از حالابه بعد (ازاین پس)
across
ازاین سو بان سو درمیان
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
oscillated
ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
oscillate
ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
erenow
پیش ازاین تااین تاریخ
since that time. thereafter.
ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
oscillates
ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
at an overthwart
بطور متقاطع ازاین سو بان سو
as follows
بشرح ذیل ازاین قرار
to an overthwart
بطور متقاطع ازاین سو بان سو
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money).
من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
is he a the wiser for it
ایا ازاین بابت عاقل تراست
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
Stop your little games (tricks).
ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
The borrower is absolutely free to use the amount.
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
meerschaum
هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
vales
جهان
macrocosm
جهان
world
جهان
macrocosms
جهان
worlds
جهان
universe
جهان
vale
جهان
the lower world
جهان پایین
outworld
جهان بیرونی
the next world
جهان اینده
world view
جهان بینی
nether world
این جهان
the old world
جهان کهنه
the vanity of the world
پوچی جهان
microcosm
جهان کوچک
the whole world
سراسر جهان
the lower regions
جهان مردگان
the invisible world
جهان ناپدید
peregrinator
جهان گرد
free world
جهان ازاد
screenland
جهان سینما
orrery
جهان نما
open universe
جهان باز
the future
جهان اینده
the invisible
جهان ناپدید
microcosm
جهان کهین
microcosms
جهان کوچک
this world of ours
این جهان ما
underworld
زیرین جهان
inanimate nature
جهان جمادات
here below
دراین جهان
worldly-wise
جهان دیده
weltanschauung
جهان بینی
universe of system
جهان سیستم
universe
جهان کیهان
infinite universe
جهان باز
infinite universe
جهان نامتناهی
nether world
جهان اینده
microcosms
جهان کهین
nether world
جهان پایین
world test
ازمون جهان
mineral kingdom
جهان جمادات
world power
جهان نیرو
internationalist
جهان گرا
filmdom
جهان سینما
Third World
جهان سوم
finite universe
جهان بسته
animal kingdom
جهان جانوران
animals kingdom
جهان جانوران
worldwide
در سرتاسر جهان
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
faerie
جهان پریان
finite universe
جهان متناهی
cosmography
شرح جهان
Christendom
جهان مسیحیت
christenings
جهان مسیحیت
cosmorama
جهان نما
creator the world
جهان افرین
world creating
جهان افرین
demiurge
جهان افرین
earthling
ساکن جهان
expansion of universe
انبساط جهان
creator of the world
جهان آفرین
worldview
جهان بینی
all over the world
در سراسر جهان
panoramas
جهان نما
panorama
جهان نما
worldly wise
جهان دیده
first world
جهان اول
all the world over
در سراسر جهان
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
theseven wonders of the world
عجایب هفتگانه جهان
to be born
چشم به جهان گشودن
demimonde
جهان زنان هرجایی
the church militant
قاطبه مسیحیان جهان
the back of beyond
دورترین گوشه جهان
supramundane
مافوق این جهان
planisphere
جهان نمای مسطح
superempirical
خارج از جهان مادی
intermundane
واقع در میان دو جهان
oscillating universe
جهان نوسان کننده
all over the world
در همه جای جهان
third world countries
کشورهای جهان سوم
aboral
دورترین نقطه از جهان
the world is transitory
جهان ناپایدار است
mundane affairs
کارهای این جهان
the world and its fullness
جهان وهرچه دراوهست
outward things
جهان برونی یا فاهر
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
vale
زمین جهان خاکی
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
under the sun
در جهان در زیر افتاب
atlases
کتاب نقشهء جهان
atlas
کتاب نقشهء جهان
peregrination
جهان گردی دربدری
georama
جهان نمای پوک
the art of the Ancient world
هنر جهان باستان
ultramundane
ماورا جهان ماوراگیتی
vales
زمین جهان خاکی
peregrinations
جهان گردی دربدری
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
in a battle for world domination
مبارزه برای سلطه جهان
planisphere
جهان نمای سطح نما
oecumenical
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
oecumenical
جامع مشهوردر سراسر جهان
ecumenic
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
world wide
مشهور جهان متداول درهمه جا
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
antemundane
مربوط به پیش از افرینش جهان
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
the whole world
همه دنیا تمامی جهان
sinusoidal projection
نقشه جهان نمای مسطح
premundane
پیش ازافرینش جهان بوده
the lower world
جهان مردگان عالم اسوات
to know what's what
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
transcendentalism
فلسفه خارج جهان مادی
he passed hence
این جهان را بدرود گفت
vegetable kingdom
جهان گیاهان مولود نباتی
demiurgic
وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgeous
وابسته به جهان افرین یااهریمن
pubs
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pub
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
candidates' matches
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
apples
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
rhadamanthus
نام یکی از داوران جهان پایین
cosmopolitan
وابسته به همه جهان بین المللی
apple
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
mundane era
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
topsy-turvy world
[upside-down world]
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
supemundane
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
candidates' tournament
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
the pilgrimage of life
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
time flies
<proverb>
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
across
ازاین طرف بان طرف
eustatic
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
America Online
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
utopian
تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
globetrotter
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
malism
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
atomism
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
IBM
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
National Center for Supercomputing Applications
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
sherlu
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com