English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
out of bounds بیرون از زمین بازی [ورزش]
Search result with all words
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
Those who lose must step out. هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
intrusive bodies ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
playing field زمین بازی
pitches زمین بازی
fields زمین بازی
field زمین بازی
playing court زمین بازی
playing fields زمین بازی
playground زمین بازی
fielded زمین بازی
pitch زمین بازی
field of play زمین بازی
playgrounds زمین بازی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
links زمین بازی گلف
rugby field زمین بازی رگبی
squash court زمین بازی اسکواش
team handball court زمین بازی هند بال
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
home run بازی پر هیجان با امتیازتماس با زمین
long service line خط طولی زمین در بازی دونفره
The ball was out of bounds. توپ خارج [از زمین بازی] بود.
curling بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
sticky wicket زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
volleyball بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
golf course زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
eject بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
outside [of] <adv.> بیرون [از]
outwith [Scotish E] <adv.> بیرون [از]
external بیرون
out [of] <adv.> بیرون [از]
externals بیرون
out- بیرون از
from out of town از بیرون [از]
from outside از بیرون [از]
out بیرون از
out <adv.> بیرون
extra terrestrial بیرون از
out of بیرون از
outed بیرون از
forth بیرون از
abroad بیرون
out-of- بیرون از
outward bound بیرون رو
out door بیرون
from the outside از بیرون
away بیرون
outside appearance بیرون
away بیرون از
out <adv.> به بیرون
forth of بیرون از
without بیرون
off the track بیرون
outdoor بیرون
outside بیرون
efferent بیرون بر
outsides بیرون
bakkat به بیرون
without بیرون از
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
to stuck out بیرون کردن
to puff out پف پف بیرون امدن
outcrops سر بیرون کردن
emerged بیرون امدن
outcrop سر بیرون کردن
to get over بیرون امدن
exhale بیرون دادن
to pay off بیرون دادن
to run out بیرون امدن
outside در بیرون بیرونی
to set forth بیرون اوردن
emerging بیرون امدن
outsides در بیرون بیرونی
elicit بیرون کشیدن
emerges بیرون امدن
to shoot forth بیرون امدن
to send down بیرون کردن
shift out انتقال به بیرون
to pay away بیرون دادن
to pass off بیرون رفتن
outpouring بیرون ریز
outpourings بیرون ریزش
outpourings بیرون ریز
spouter بیرون جهنده
to give forth بیرون دادن
sleep out بیرون خوابیدن
to give out بیرون دادن
to give the sack بیرون کردن
smoke out بیرون راندن
to go off بیرون رفتن
get the push بیرون رفتن
give out بیرون دادن
give off بیرون دادن
to pay a way بیرون دادن
outpouring بیرون ریزش
to pack off بیرون کردن
ship your oars پارو بیرون
spits بیرون پراندن
mofussil بیرون شهر
elicited بیرون کشیدن
to hunt out بیرون کردن
similitude بیرون فاهر
skink بیرون کشیدن
eliciting بیرون کشیدن
elicits بیرون کشیدن
discharged بیرون راندن
go off بیرون رفتن
get out بیرون رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com